Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
special ability
U
توانایی اختصاصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ability
U
شایستگی
non ability
U
ناشایستگی عدم صلاحیت
to the best of ones ability
تا جایی که کسی توان آن را دارد
to the best of ones ability
U
بامنتهای توانایی
non ability
U
عدم توانایی
ability
U
قدرت
ability
U
قابلیت
ability
U
استطاعت
ability
U
توانایی
ability
U
توانش
ability
U
لیاقت صلاحیت
reasoning ability
U
توانایی استدلال
psi ability
توانایی فرا روانی
financial ability
U
تمکن مالی
general ability
U
توانایی عمومی
mental ability
U
توانایی ذهنی
motor ability
U
قابلیت حرکت
musical ability
U
توانش موسیقی
numerical ability
U
توانایی عددی
ability test
آزمون توانایی
ability grouping
گروه بندی بر پایه توانایی
verbal ability
U
توانایی کلامی
mixed ability
کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند
spatial ability
U
توانایی فضایی
I can see an innate ability in that follow .
دراو مایه و شایستگی می بینم
To the best of my ability. For all I am worth . As far as in my lies
U
تا آنجا که تیغم ببرد
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
school and college ability test
آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
brace scale of motor ability
U
مقیاس توانش حرکتی بریس
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
pecuniary ability to justify a bait
U
ملائت
otis lennon mental ability test
آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
terman group test of mental ability
آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
mac quarrie test for mechanical ability
آزمون توانایی فنی مک کواری
otis quick scoring mental ability test
آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
special
<adj.>
U
اضافه
special
U
ویژه
special
<adj.>
U
علاوه
special
U
استثنایی
special
U
مخصوصا
special
U
مخصوص
special
U
خاص
special
U
حرف غیر عادی در یک نوشتار
special
U
مخصوص خاص
special
U
سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
special
<adj.>
U
خاص
special
U
حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
special
<adj.>
U
ویژه
special
U
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
special school
U
اموزشگاه استثنایی
special tribunal
U
دادگاه اختصاصی
special troops
U
یکانهای مخصوص
special troops
U
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
special purpose
U
تک منظوره
special verdict
U
رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
special team
U
تیم ذخیره ها
special symbol
U
نماد خاص
special registrant
U
دفتر ثبت نام مخصوص
special services
U
خدمات مخصوص
special services
U
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
special session
U
جلسه فوق العاده
special session
U
جلسه مخصوص
special sheaf
U
مروحه مخصوص
special staff
U
ستاد تخصصی
special symbol
U
نماد ویژه
special relativity
U
نسبیت خصوصی
special staff
U
ستاداختصاصی
special vertict
U
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
special weapons
U
جنگ افزار مخصوص
special session
U
نشست ویژه
special session
U
نشست فوق العاده
as a special exception
<adv.>
U
بطور استثناء
special verdict
U
تصمیم ویژه
as a special exception
<adv.>
U
استثنأ
special forces
U
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
Are there any special fares?
U
آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
special weapons
U
جنگ افزارهای ویژه
special effects
U
جلوههای ویژه
special effects
U
تروکاژ
special mark
U
علامتمخصوص
Special Branch
U
سازمانپلیسبریتانیا
special effect
U
جلوههایویژه
Do you have any special rates?
U
آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
a special menu
U
صورت غذای مخصوص
special delivery
U
پست سفارشی
special case
U
مورد خاص یااستثنایی
special character
U
دخشه
special character
U
دخشه ویژه
special character
U
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special contracts
U
عقود معینه
special contracts
U
منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
special corrections
U
تصحیحات مخصوص
special damage
U
خسارت مخصوص
special degration
U
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
special deposits
U
سپردههای ویژه
special drawing right
U
حق برداشت مخصوص
special case
U
مورد ویژه
special bastard
U
هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
extra special
U
فوق العاده
extra special
U
ویژه
extra special
U
مخصوص
Paste Special
U
درج یک شی خاص
Paste Special
U
در یک متن
special administration
U
اداره قسمت خاصی از ترکه
special agent
U
وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
special agreement
U
قرارداد ویژه
special ammunition
U
مهمات مخصوص یا ویژه
special area
U
منطقه پرواز مخصوص
special bastard
U
حرامزاده ویژه
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
special purpose
U
خاص منظوره
special majority
U
اکثریت خاص
special olympics
U
المپیک افراد استثنایی
special operations
U
عملیات مخصوص یا ویژه
special party
U
گروه ویژه
special passport
U
پاسپورت ویژه
special passport
U
پاسپورت مخصوص
special plea
U
دفاع خاص
special pleader
U
متخصص تهیه لوایح دفاعی
special pleading
U
علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
special property
U
مالکیت خاص
special purpose
U
یک منظوره
special jury
U
هیئت منصفه مخصوص
special forces
U
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
special character
U
ویژه
special duty
U
کار ویژه
special education
U
اموزش و پرورش استثنایی
special handling
U
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
special purpose computer
U
کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
special acceptance of a bill of
U
قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
special weight race
U
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
special interest group
U
گروه
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
special interest group
U
که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
I must make a special note of that.
U
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
special libraries association
U
انجمن کتابخانههای مخصوص
special drawing rights
U
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
special purpose programming language
U
زبان برنامه نویسی تک منظوره
digital video special effects
U
نمایشمخصوصعددیعوامل
Every man is made for a special job.
<proverb>
U
هر کس را بهر کارى ساختند .
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
extra special flexible wire rope
U
طناب فولادی ویژه
He is a capable man . he is a man of ability .
بنظر او یک میلیارد تومان بی قابل
[ناقابل]
است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com