English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sour apple U ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sour U ترش شدن
sour U مزه اسید داشتن
sour U تند
sour U ترش
sour U ترش بودن
smell sour U بوی ترشیده دادن
taste sour U ترش مزه بودن
sour cream U خامه ترش
sour taste U مزهترشی
sour temper U ترشرویی
it smells sour U از بوی ان پیدا است که ترش شده است
it smells sour U بوی ترشیده میدهد
sour dock U ترشک
whiskey sour U کوکتیل مرکب از ویسکی و شکرو اب لیمو
sour ball U کلوچه سخت ترش مزه
sour temper U تندی
sour temper U کج خلقی
sour orange U نارنج
sour orange U درخت نارنج
sour gum U بامیه
sour gum U درخت ترشک
sour cherry U البالو
sour cherry U درخت گیلاس
sour grapes U غوره
as sour as a crab <idiom> U مثل برج زهرمار
sour dough U خمیر ترش
sweet and sour U ترش وشیرین
sweet-and-sour U ترش وشیرین
to turn sour U بریده شدن [آشپزی و غذا]
sour dough U [مکتشف با تجربه]
sour dough U کهنه کار
sour mash U غلات خیسانده برای تهیه مشروبات
to turn sour U ترش شدن [آشپزی و غذا]
Milk that has turned sour. U شیری که ترش شده است.
churned sour milk U دوغ
sour grapes mechanism U مکانیسم ناچیز انگاری
His action is in the nature of sour grapes. U اززور پسی اینکار رامی کند
apple سیب
apple ii U اپل دو
apple U مردمک چشم
apple U چیز عزیزو پربها
apple U نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple U سیب دادن
apple U میوهء سیب دادن
apple U یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
sugar apple سیب دارچینی
the pulp of an apple U مغز سیب
the pulp of an apple U گوشت سیب
thorn apple U تاتوره خاردار
to peel an apple U پوست سیبی را گرفتن
sugar-apple U سیتافال هندی
apple dumpling U شیرینی پخته شده با سیب درونش [آشپزی]
eating apple U سیب خوردنی
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
the apple of one's eye <idiom> U عزیز دردانه
apple juice U آب سیب
apple pie U پای سیب
polish the apple <idiom> U خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
the apple of one's eye <idiom> U نور چشم
the apple of one's eye <idiom> سوگلی بودن
To turn (apple)to someone. U به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
toffee apple U سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
Adam's apple U جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
Adam's apple U سیب آدم
a crunchy apple U سیبی برشته و ترد
sugar apple سفرجل هندی
Apple Key U کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
apple tree U درخت سیب
apple computer U کامپیوتر اپل
apple talk U اپل تاک
apple share U اپل شر
apple peel U پوست سیب
apple pascal U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple of the eye U چیز پریها
apple of the eye U محبوب نوردیده
apple of the eye U مردمک چشم
apple macintosh U acintosh
apple core U تخمدان سیب
Apple Mac U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
apple jack U عرق سیب
apple works U اپل ورکس
egg apple U بادنجان
adams apple U جوزک
pine apple U قشطه بمب
pine apple U اناناس
love apple U گوجه فرنگی
oak apple U مازو
crab apple U سیب صحرایی
gall apple U مازو
pine apple U عین الناس
flat apple U گوی بولینگ خارج از بازی
shaped like an apple U بشکل سیب
fir apple U چلغوزه
fir apple U جوزصنوبر
adams apple U بر امدگی گلو
adams apple U سیب حضرت ادم
Apple file exchange U برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
Apple filing protocol U روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
apple desktop bus U گذر رومیزی اپل
apple desktop bus U باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
To pick an apple off the tree. U سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
Apple Computer Corporation U Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
Apple Computer Corporation U شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
Put the apple in the juicer. U سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
To eat an apple with the skin. U سیب را با پوست خوردن
dutch apple pie U پای سیب هلندی
apple ring fender U دفرای حلقوی
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
oak apple or gall U مازو
Apple Macintosh computer U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
The apple does not fall far from the tree. <proverb> U درست شبیه پدر.
section of a pome fruit: apple U قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Shipshape . In apple pie order. U مرتب ومنظم
The rotten apple injures its neigbours. <proverb> U یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
A rotten apple in jures its companions. <proverb> U یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
apple beignets [American English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple fritters [British English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com