English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
solid line U خط پر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solid U سخت
solid U تن
solid U توپر سخت محکم
solid U یکپارچه
solid U یکسان فضائی
solid U سخت پا
solid U تیمی با بازیگران خوب
solid U پر
solid U توپر
solid U ثابت
solid U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solid U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solid U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
solid U دج
solid U قابل اطمینان
solid U ماده جامد سفت
solid U ز جسم
solid U جامد
solid U مکعب
solid U سه بعدی
solid U محکم
solid U استوار
solid U ناب
solid U بسته
solid U منجمد سخت
solid U یک پارچه
solid U مکعب حجمی
solid U توپر نیرومند
solid U تنه
solid looking U دارای قیافه جامد وبیروح
solid U قوی خالص
solid U جسم [بدن]
solid U بدن [کالبد]
solid solution U محلول جامد
solid state U حالت جامد
It must have a solid foundation. U اساس کار باید محکم باشد
Seven solid years. U هفت سال تمام (پیاپی،آز گار )
solid state U نیمه هادی
solid shot U ساچمهخالص
solid support U تکیه گاه جامد
solid wire U سیم تک رشته
monoatomic solid U جامد تک اتمی
of solid build U خوش بنیه
color solid U سه بعدی رنگ نما
crystalin solid U جامد متبلور
solid sodding U پوشش یکدست چمنی
solid shaft U محور توپر
solid dam U سد بی دررو
regular solid U کثیرالاضلاع پنج ضلعی منظم
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
solid-state U وسیله ذخیره حافظه با وضعیت ساکن
solid-state U مربوط به وسایل نیمه هادی
solid angle U زاویه فضایی
solid body U جسم سخت
solid color U رنگ یکدست
solid dike U اب بند
solid door U لنگه در توپر
solid angle U زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
solid propellant U سوخت جامد
This is a very solid car. U این اتوموبیل خیلی محکم است
solid partition U جداگر یکپارچه
solid jet U فوران پر
solid geometry U هندسه ی فضایی
solid geometry U هندسه فضایی
solid geometry U هندسه سه بعدی
solid floor U کف زیر بر
solid dam U سد کور
solid solution U کریستال مخلوط
solid figure U تنه
solid fuel U سوخت جامد
solid figure U بدن [کالبد]
solid figure U تن
solid figure U جسم [بدن]
solid state diffusion U پخش حالت جامد
unit solid angle U زاویه واحد فضایی
substitutional solid solution U محلول جامد جانشینی
solid-shade dyeing U یکدست و همرنگ
solid state component U مولفهء حالت جامد
solid state physics U فیزیک حالت جامد
solid state cartridge U کارتریج نیمه هادی
gas solid chromatography U کروماتوگرافی گاز- جامد
solid state device U دستگاه حالت جامد
solid state circuitry U مدارات حالت جامد
solid state cartridge U کارتریج حالت جامد
solid-rocket booster U راکدثابتبالارونده
solid rubber tyre U لاستیککائوچوییسفت
solid-state laser U لیزر حالت جامد [فیزیک]
solid-shade dyeing U رنگرزی یکنواخت
airless solid injection U تزریق بدون کمپرسور
Iranian goods are usally solid. U جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
line by line milling U فرز کردن سطری
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault U اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault U اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault U تماس خطوط
line to line spacing U فاصله سطور
line to line voltage U ولتاژ زنجیر شده
line to line voltage U ولتاژ بین دو خط
line by line analysis U تجزیه سطر به سطر
line by line milling U فرز کردن سطر به سطر
the line U صف
line U ترازکردن
line U استرکردن
necessary line U خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
line U اراستن
mean line U خط میان
all along the line U درامتدادهمه خط
to come in to line U در صف امدن
all along the line U در همه جا
along line U در امتداد خطوط
to come in to line U موافقت کردن
o o line U خط تقسیم دیدبانی
line U پوشاندن
line U خط
out of line <idiom> U ناصحیح
line up <idiom> U سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up <idiom> U به درستی میزان کردن
line up <idiom> U به صف کردن
line out U با خط علامت گذاشتن
line out U قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
line U در سمت
line U صفی در خط
line U خط صف
line U طناب خط
down the line <idiom> U درآینده
along line U در خط
line U بخط کردن
line U خط دار کردن
on line help U کمک مستقیم
line by line U سطر به سطر
below the line U درامد یا هزینه غیر مترقبه
line U ریسمان
in line U شمشیر در وضع حمله
in line U همراستا
down the line U ضربه از کنار زمین
down line U بار کردن پایین خطی
old line U محافظه کار
out of line U جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
out of line U خارج از خط جبهه
line U رشته بند
old line U دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
line U رشته
line U خط انداختن در
line U : خط کشیدن
line U لجام
line U دهنه
line U جاده
line U : خط
line U رسن
o o line U خط دیدبانی سپاه
line U طناب سیم
line U سطر
line U ردیف
on the line U هواپیمای اماده پرواز
by line U خط دوم یافرعی
Are you still on the line? U هنوز پشت تلفن هستی؟
by line U کار یاشغل اضافی وزائد
on line U داخل رده
on line U مورداستعمال
on line U درون خطی
on line U متصل
on line U مستقیم
by line U خط فرعی راه اهن
off line U منفصل
on line U در خط
line U شعبه
Are you still on the line? U خط را قطع نکردی؟
by-line U خط فرعی راه اهن
line up U به خط شدن
by-line U کار یاشغل اضافی وزائد
line up U به ترتیب ایستادن
off line U غیر متصل
line of d. U مرز
line of d. U حد فاصل
by-line U خط دوم یافرعی
line up U ردیف ایستادن تیم
line-up U به خط شدن
line-up U به ترتیب ایستادن
line-up U ردیف ایستادن تیم
off line U قطع
line U طرز
line U خط زدن
line U نسب
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line U لوله منفردی در سیستم سیالات
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
line U جبهه جنگ
in line <idiom> U با محدودیت متداول
line U لاین
line U محصول
off line U برون خطی
line U حدود رویه
off line U وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line U اتصال فیزیکی به ارسال داده
line U سیم
on line operation U عمل درون خطی
on line database U پایگاه داده درون خطی
on line operation U عملکرد درون خطی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com