Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
slave station
U
ایستگاه فرعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slave
U
غلام
slave
U
پیرو
slave
U
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slave
U
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave
U
پردازنده مخصوص که با پردازنده اصلی کنترل میشود
slave
U
ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
slave
U
محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slave
U
مملوک
slave
U
بنده
slave
U
برده
slave
U
زرخرید اسیر
slave
U
غلامی کردن
slave
U
سخت کارکردن
negro slave
U
غلام زنگی
galley slave
U
غلام پاروزن
galley slave
U
غلام
negro slave
U
غلام سیاه
slave trade
U
برده فروشی
slave labour
U
بردهداری
To emancipate a slave.
U
برده ای را آزاد کردن
slave drivers
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
slave driver
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
galley slave
U
مزدور زحمتکش
master slave
U
ارباب و برده
negro slave
U
کاکا
white slave
U
استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
escaped slave
U
عبد ابق
slave ant
U
مورچه کارگر
slave computer
U
کامپیوتر برده
slave mode
U
حالت پیرو یا برده
slave merchant
U
برده فروش
escaped slave
U
برده فراری
slave holder
U
زرخرید
female slave
U
جاریه
female slave
U
کنیز
slave holder
U
دار
master slave manipulator
U
یک شانه
master slave manipulator
U
بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
female slave with a child
U
ام ولد
master slave system
U
سیستم راهبر پیرو
master slave system
U
سیستم ارباب و برده
female slave with a child
U
master her from child witha
male slave or servant
U
غلام
previous master of a liberated slave
U
معتق
To work like a horse ( dog, slave ) .
U
مثل خر کا رکردن
A slave bought with money is more free than he who.
<proverb>
U
بنده زر خرید آزادتر از بنده شکم است .
master slave computer system
U
یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
station
U
مقام مستقرکردن
station
U
درپست معینی گذاردن
on station
U
رسیدن به هدف
way station
U
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station
U
ایستگاه رله مخابراتی
on station
U
روی هدف
on station
U
اماده باش بالای هدف
station
U
پست
station
U
رتبه
station
U
موقعیت اجتماعی وضع
station
U
جایگاه
station
U
مرکز
station
U
جا درحال سکون
station
U
وقفه
station
U
سکون پاتوق
on station
U
پروازهواپیما بالای هدف
sub station
U
پست فرعی
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
station
U
توقفگاه نظامیان وامثال ان
station
U
ایستگاه
station
U
محل
station
U
پاسگاه
way station
U
ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
station
U
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station
U
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station
U
یا مقصد استفاده میشود
station
U
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
Where is the station?
U
ایستگاه کجاست؟
station
U
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station
U
مستقرکردن
station
U
پایگاه
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station
U
استقرار یافتن
station
U
محل ماموریت
relay station
U
ایستگاه رله
remote station
U
ایستگاه دور دست
orienting station
U
ایستگاه توجیه
remote station
U
ایستگاه دوردست
remote station
U
ایستگاه راه دور
repeater station
U
مرکز تقویت کننده
serivce station
U
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
shunting station
U
ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
reference station
U
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
relay station
U
ایستگاه واسطه
naval station
U
پایگاه دریایی
mobile station
U
فرستنده متحرک
master station
U
پست اصلی مخابرات
master station
U
ایستگاه اصلی
master station
U
شاه ایستگاه
loading station
U
ایستگاه بارگیری
pumping station
U
تلمبه خانه
pumping station
U
ایستگاه تلمبه زنی
railway station
U
ایستگاه راه اهن
reading station
U
ایستگاه خواندن
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reception station
U
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
observation station
U
دیدگاه
station bar
U
رستوران ایستگاه راه آهن
receiving station
U
ایستگاهدریافت
passenger station
U
ایستگاهمسافرین
local station
U
ایستگاهکانونی
intercom station
U
ایستگاهداخلی
goods station
U
ایستگاهکالاهایتجارتی
tracking station
U
ایستگاه ردیابی
work station
U
محل کار
wireless station
U
ایستگاه بی سیم
wireless station
U
فرستنده
coach station
U
پارکینگوایستگاهدرشکه
station circle
U
چرخههواشناسی
station entrance
U
ورودیایستگاه
station model
U
مدلهواشناسی
Where's the railway station?
U
ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station
U
به طرف ایستگاه راه آهن
railway station
U
ایستگاه قطار
To marry below ones station.
U
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
polling station
U
حوزهرایگیری
underground station
U
ایستگاهزیرزمینی
transmitting station
U
ایستگاهارسال
train station
U
ایستگاهقطار
station platform
U
سکویایستگاه
triangulation station
U
ایستگاه مثلث بندی
traverse station
U
ایستگاه پیمایش
transit station
U
ایستگاه عبوری راه اهن
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station keeping
U
در خط نگهداشتن ناو
station house
U
ایستگاه راه اهن
station house
U
مرکزکلانتری
station house
U
ایستگاه کلانتری
station complement
U
پرسنل خدماتی پایگاه
station complement
U
پرسنل ثابت یک پایگاه
station car
U
اتومبیل استیشن
station break
U
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
station bill
U
جدول محلها
station log
U
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station log
U
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station number
U
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
transfer station
U
محل اعزام افراد
transfer station
U
محل انتقال افراد
to station oneself
U
مقیم شدن
to station oneself
U
جا گرفتن
tide station
U
ایستگاه جزر و مد
telephone station
U
تلفن خانه
telephone station
U
جایگاه تلفن
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station
U
مرکز مشترک
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
station bill
U
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
key station
U
ایستگاههای کلید
climatological station
U
ایستگاه هواشناسی
battle station
U
پایگاه جنگی
battle station
U
پایگاه رزمی
astronomic station
U
ایستگاه دیدبانی نجومی
astronomic station
U
رصدخانه
ambulance station
U
ایستگاه امبولانس
amateur station
U
فرستنده تفننی
alert station
U
ایستگاه اعلام خطر
alert station
U
ایستگاه اماده باش
air way station
U
خطوط هوایی
air way station
U
ایستگاه کنترل
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station
U
فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
blade station
U
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
boat station
U
جای خدمه قایق
clearing station
U
پست تخلیه بیماران
clearing station
U
ایستگاه تخلیه بیماران
cleansing station
U
محل گندزدایی
cleaning station
U
پست رفع الودگی ش م ر
cleaning station
U
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station
U
انتقال تعویض محل خدمت
change of station
U
تغییر محل ماموریت
central station
U
نیروگاه مرکزی
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
broadcasting station
U
ایستگاه رادیویی فرستنده
broadcasting station
U
ایستگاه رادیو
broadcast station
U
ایستگاه فرستنده
aid station
U
پست امدادی
aeronautical station
U
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
action station
U
وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
power station
U
کارخانه برق
gas station
U
پمپ بنزین
filling station
U
پمپ بنزین
station wagons
U
استیشن واگن
station wagons
U
ماشین کبریتی
station wagon
U
استیشن واگن
station wagon
U
ماشین کبریتی
service station
U
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police station
U
ایستگاه پلیس
police station
U
مرکز پلیس
power station
U
ایستگاه مولدنیرو
power station
U
نیروگاه
action station
U
محل جنگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com