Perdic | slave merchant | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 69 (5 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	slave merchant U	برده فروش

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	merchant U	تاجر
	her next was a merchant U	شوهر بعدی وی بازرگان بود
	merchant U	بازرگان
	merchant U	داد وستدکردن
	merchant U	سوداگر
	merchant U	تجارتی
	the a merchant U	سوداگر معمولی
	merchant marine U	ناوگان بازرگانی
	merchant prince U	بازرگان دولتمند
	merchant ship U	کشتی تجارتی
	law merchant U	قانون تجارت
	forwarding merchant U	حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
	forwarding merchant U	کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
	an insolvent merchant U	بازرگان درمانده
	merchant bar U	فولاد تجارتی
	law merchant U	حقوق تجارت
	cloth merchant U	پارچه فروش
	merchant bank U	بانک بازرگانی
	cloth merchant U	بزاز
	merchant banks U	بانک بازرگانی
	slave U	غلام
	slave U	مملوک
	slave U	سخت کارکردن
	slave U	غلامی کردن
	slave U	زرخرید اسیر
	slave U	برده
	slave U	بنده
	slave U	محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
	slave U	ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
	slave U	کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
	slave U	صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
	slave U	بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
	slave U	پردازنده مخصوص که با پردازنده اصلی کنترل میشود
	slave U	پیرو
	slave labour U	بردهداری
	negro slave U	غلام سیاه
	negro slave U	غلام زنگی
	To emancipate a slave. U	برده ای را آزاد کردن
	slave station U	ایستگاه فرعی
	negro slave U	کاکا
	slave ant U	مورچه کارگر
	slave computer U	کامپیوتر برده
	slave holder U	زرخرید
	white slave U	استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
	slave mode U	حالت پیرو یا برده
	slave holder U	دار
	galley slave U	غلام پاروزن
	galley slave U	مزدور زحمتکش
	galley slave U	غلام
	female slave U	کنیز
	slave drivers U	نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
	female slave U	جاریه
	master slave U	ارباب و برده
	escaped slave U	برده فراری
	escaped slave U	عبد ابق
	slave trade U	برده فروشی
	slave driver U	نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
	female slave with a child U	master her from child witha
	female slave with a child U	ام ولد
	master slave system U	سیستم ارباب و برده
	male slave or servant U	غلام
	master slave manipulator U	یک شانه
	master slave manipulator U	بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
	master slave system U	سیستم راهبر پیرو
	previous master of a liberated slave U	معتق
	master slave computer system U	یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
	To work like a horse ( dog, slave ) . U	مثل خر کا رکردن
	A slave bought with money is more free than he who. <proverb> U	بنده زر خرید آزادتر از بنده شکم است .

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy