English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
situation display U صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
situation U موقعیت
situation U موقعیت حالت
situation U محل
d. situation U موقع یا موقعیت باریک
d. of a situation U موقعیت باریک
appreciate the situation U situation of estimate
situation U وضع
situation U وضعیت
situation U جایگزینی وضع
situation U حالت
situation U حال
situation U جا
situation U محل موقع
situation U شغل
situation of a building U وضع قرارگرفتن بنا
situation report U گزارش وضعیت
social situation U موقعیت اجتماعی
situation of a building U موقعیت ساختمان
situation map U نقشه نشان دهنده وضعیت جنگ
appreciation of the situation U براورد وضعیت
appreciation of the situation U بررسی وضعیت
situation map U نقشه وضعیت
situation indicator U دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
bonus situation U خطای تیم به حد نصاب
estimate of the situation U براورد وضعیت
estimated of situation U situation the appreciate :syn
estimated of situation U براورد وضعیت
stimulus situation U موقعیت محرک
strategic situation U وضع جنگی
The situation there is bad. U وضعیت در آنجا بد است.
to revisit the situation U وضعیتی را بازدید کردن
situation comedy U کمدی سبک
situation comedy U کمدی سریال
situation comedies U کمدی سبک
situation comedies U کمدی سریال
to p off an awkward situation U حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
the situation promises well U صورت حال مایه امیدواری است
synoptic situation U شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
strategic situation U حالت جنگی موقعیت استراتژیک
the matter itself [the situation itself ] [ the thing itself] U این مطلب بخودی خود
To gauge the situation and act accordingly. U حساب کار خود را کردن
How do you predict(view)the situation? U اوضاع را چگونه می بینی ؟
The situation is fI'lled with impending troubles (incidents). U اوضاع آبستن حوادث است
g display U ارائه جی
j display U ارائه جی
display U نمایشگری
h display U ارائه اچ
f display U ارائه اف
k display U ارائه کی
l display U ارائه ال
m display U ارائه ام
n display U ارائه ان
p display U ارائه پی
self display U خودنمایی
self display U جلوه گری
i display U ارائهای
display U نمایش دادن
b display U ارائه ب
display U نمایش
display U نشان دادن ابراز کردن
display U اشکارکردن نمایش
display U تظاهر
display U جلوه نمایاندن
display U ارائه
c display U ارائه سی
display U اشکار کردن
display U نمایشگر صفحه نمایش
display U در معرض نمایش
display U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display U ویترین
display U نمایاندن
display U نشان دادن اطلاعات
d display U ارائه دی
pyrotechnic display U اتش بازی
menu display U روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
function display U نمایشگرتابع
plasma display U نمایشگرپلاسمایی
plasma display U صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
message display U نمایشپیغام
digital display U صفحهنمایشعددی
vector display U نمایش برداری
teletype display U نمایش تله تایپ
display setting U تنظیمصفحهنمایش
colour display U نمایشرنگ
affect display U نمایش عاطفه
visual display U نمایش بصری
backlit display U واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
backlit display U صفحه نمایش پشت نور
simultaneous display U نمایش سیمولتانه
teletype display U نمایش تایپ راه دور
RGB display U سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
display cabinet U بوفه
raster display U صفحه نمایش شبکهای
raster display U نمایش محل تصویر
plasma display U نمایش پلاسما
marching display U وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
display device U دستگاه نمایش
display controlled U نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
display cycle U چرخه نمایش
display unit U واحد نمایش
display unit U واحد نمایشگر
display type U نوع نمایش
display tolerance U میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display terminal U ترمینال نمایش
display terminal U پایانه نمایشگر
display surface U سطح نمایش
display menu U فهرست نمایش
display menu U فهرست انتخاب نمایشی
display image U نمای تصویر
display highlighting U جلوه دادن تصویر
display foreground U پیش نمای تصویر
display console U کنسول نمایش
display console U پیشانه نمایشگر
display tube U لامپ نمایشگر
text display U نمایشگرمتن
display adapter U اداپتور صفحه نمایش
data display U داده نمایی
graphics display U نمایش گرافیکی
graphic display U یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
display architecture U معماری نمایشی
display background U زمینه نمایش
data display U داده نما
display board U تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
formatted display U نمایش شکل یافته
heads up display U وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
row number display U نمایشگرتعدادرجها
visual display terminal U ترمینال نمایش بصری
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
liquid-crystal display U نمایشکریستالمایع
language display button U دکمهنمایشگر
aperture/exposure value display U دهانهنمایشیمقدارنمایش
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
dial-type display U نمایشصفحهاعداد
digital frequency display U شمارهتکرارنمایش
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
video display unit U واحد نمایش تصویری
enhanced graphics display U صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
plasma display panel U صفحه نمایش گازی
gas plasma display U صفحه نمایش پلاسمای گازی
character mapped display U نمایش طرح دخشهای
ibm /a display adapter U IBاداپتور نمایش A/4158
data display unit U واحد داده نما
graphic display resolution U وضوح نمایش گرافیکی
graphic display mode U مد نمایش گرافیکی
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display U صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
gas plasma display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
full page display U نمایش تمام صفحه
flat panel display U صفحه نمایش مسطح
plasma panel display U وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
range bearing display U ارائه بی
refresh display cycle U زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
thin window display U نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U واحد نمایشگر بصری
touch sensitive display U صفحه نمایش حساس لمسی
vector graphics display U بردار نمایش گرافیکی
alphanumeric display terminal U ترمینال نمایش الفبا عددی
video display terminal U ترمینال نمایش تصویری
monochrome display adapter U اداپتور نمایش تک رنگ
visual display unit U واحد نمایش دیداری
To assert oneself . To display ones merit . U خودی را نشان دادن
alarm threshold display button U دکمهنمایشسرحدهشدار
data display illumination button U دکمهنمایشگراطلاعات
glass-fronted display cabinet U بوفه
battery integration end radar display U وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
high resolution bit mapped display U تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
battery integration end radar display U equipment
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com