English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
single clause bill U ماده واحده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clause U بند
clause U جزء قضیه
clause U عبارت
clause U قضیه
clause U ماده قانون
f.clause U قضیه که با in order thatاغازگرد د
clause U عهد
clause U ماده
clause U شرط
clause U جزئی از جمله
avoidance clause U شرط لغو
waiver clause U شرط اسقاط حق
penalty clause U ماده یا بند جریمه
principal clause U قضیه اصلی
penal clause U وجه التزام
penal clause U شرط وجه التزام
non restrictive clause U قضیه غیر تحدیدی
limitation clause U شرط محدود کردن مسئوولیت
limitation clause U ماده تعیین حدود
limitation clause U عبارت تعیین حدود
average clause U عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
average clause U بند یا ماده خسارت
attestation clause U امضاکننده سند
attestation clause U عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
attestation clause U ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
arbitration clause U شرط داوری
arbitration clause U شرط حکمیت
main clause U رجوع شود به clause independent
subordinate clause U بند وابسته
subordinate clause U جملهوارهی فرعی
relative clause U شبهجمله
relative clause U ربطی
jurisdiction clause U شرط داوری
inspection clause U ماده نظارت
exclusion clause U شرط سلب مسئوولیت
defeasance clause U شرط لغو
continuation clause U ماده تداوم
exclusion clause U مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
exclusion clause U ماده مستثنی کننده
excision of clause U دراوردن یک حمله
continuation clause U مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
excision of clause U بریدن
escape clause U شرط تعلل
escape clause U شرط گریز
escalator clause U شرط افزایش بها
defeasance clause U شرط ابطال
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
break clause U عبارتی درقرارداد که در ان نحوه نقض قرارداد شرح داده شده است
cancellation clause U شرط فسخ
inspection clause U بند نظارت
forfeiture clause U شرط ضرر
hardship clause U شرط عسر و حرج
break clause U ماده نقض
competence clause U شرط صلاحیت
red clause credit U اعتبار با ماده قرمز
contract escalation clause U ماده تعدیل قرارداد
May I have my bill, please? U ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
the bill U صورت حساب
way bill U بارنامه راه اهن
got through (the bill got through the ma U لایحه از مجلس گذشت
way bill U سند حمل
bill nye U صورتحساب
bill of e. U برات
to f. the bill U واجدشرایط بودن
bill U بیجک
way bill U بارنامه دریایی
way bill U بارنامه
bill U نوعی شمشیرپهن
bill U حواله
bill U صورتحساب
bill U صورتحساب دادن
bill U سند
bill U برات
bill U قبض صورتحساب
bill U لایحه
bill U نوک بنوک هم زدن
bill U منقار
bill U اسکناس
bill U قبض
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
The bill, please. لطفا صورت حساب.
bill U سند مالی لایحه یا طرح قانونی
bill U گزارش جریان دعوی
bill U اسنادبازرگانی
bill U نوک
bill U دادخواست
bill U تهیه کردن صورتحساب
single U ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single U مسابقه یکنفره
single U استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
is he still single? U ایا هنوزعزب یا مجرد است
is he still single? U ایا هنوز تک است
single U قایق یک نفره
single U عزب
single a U زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
single value U ارزش منحصر بفرد
single U ازدواج نکرده
single U فقط یک
single last U دوخت لب به لب
single up U یک لا کردن طنابها
single U ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
every single day <adv.> U بطور روزانه
every single day <adv.> U روزبروز
every single day <adv.> U روزانه
every single day <adv.> U همه روز
every single day <adv.> U بطور یومیه
every single day <adv.> U هر روز
single U یک نفره
single U منفرد
single U تک
single U فرد
single U تنها یک نفری
single U انفرادی
single U مجرد
single U جدا کردن برگزیدن
single U انتخاب کردن
single U تنها
every single day <adv.> U روز به روز
single zero U صفرمنفرد
single U واحد
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
foreign bill U برات ارزی
foreign bill U حواله ارز خارجی
fly bill U اگهی دستی
fly bill U اعلان دستی
first reading of a bill U شوراول لایحه
foreign bill U برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
twin bill U دو مسابقه توام در یک برنامه
hawks bill U لاک پشت منقار دار
hawk bill U لاک پشت ابی
training bill U برنامه اموزشی
transit bill U اجازه عبور
transit bill U پروانه عبور
treasury bill U اسناد خزانه
hard bill U پرندگان سخت منقار
true bill U اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
financial bill U لایحه مالی
foreign bill U برات خارجی
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
How much is my telephone bill? U صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
dishonour a bill U نکول
due bill U سند بدهی
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
due bill U برات پرداختنی
pad the bill <idiom> U اضافه شدن هزینههای کاذب
foot the bill <idiom> U پرداختن
fill the bill <idiom> U مناسب برای همه جا
double bill U مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
usance bill U برات به وعده
bill posters U کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
a hefty bill U صورتحساب سنگینی
watch bill U لوحه نگهبانی ناو
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
bill poster U کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
wage bill U لیست حقوق
hook bill U منقار نوک برگشته
hook bill U منقارعقابی
to veto a bill U لایحه قانونی راردکردن
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
short bill U برات کم مدت
show bill U تابلو اعلان نمایش
sight bill U برات دیداری
sight bill U حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
the bill of has come to mature U وعده پرداخت برات رسیده است
the bill is undue U وعده برات نرسیده است
the bill is overdraw U سر رسید برات منقضی شده است
the bill has come to maturity U موعد پرداخت برات منقضی شده است
the bill has come to maturity U وعده پرداخت برات رسیده است
stork's bill U برگ عطر
soft bill U پرنده منقار نازک حشره خوار
soft bill U مرغ مگس خوار
station bill U لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
station bill U جدول محلها
stork's bill U شمعدانی عطر
road bill U بارنامه
retiring a bill U براتی را تسویه کردن
through bill of exchange U بارنامه سراسری
to talk out a bill U مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
to rush a bill through U لایحهای راباشتاب ازمجلس گذرانیدن
to protean a bill U وجه براتی راتامین کردن
to dishonour a bill U براتی را فکول کردن
to bill and coo U باهم غنج زدن
to bill and coo U بوسه بازی کردن
time bill U برنامه حرکت قطار
long bill U نوک دراز
member's bill U طرح قانونی
members bill U member
time bill U سفته مدت دار
omnibus bill U لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
through bill of lading U بارنامه سراسری
play bill U اگهی نمایش
play bill U اعلان نمایش
protect a bill U وجه براتی را تامین کردن
stork's bill U گل عطر
bill of particulars U شرح خواسته
bill of indictment U کیفر خواست
bill of indicment U ادعا نامه
bill of indicment U کیفر خواست
accommodation bill U برات دوستانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com