English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
simple randon sampling U نمونه گیری تصادفی ساده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sampling U نمونه برداری مزه کردن
sampling U نمونه برداری
sampling U نمونه
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
sampling U نمونه گیری
sampling in motion U نمونه برداری در حال انتقال
sampling equipment U دستگاه نمونه گیر
sampling distribution U توزیع نمونه گیری
sampling bias U سوداری نمونه گیری
random sampling U نمونه گیری تصادفی
quota sampling U نمونه گیری سهمیهای
sampling servo U دستگاه نمونه گیری خودکار
stratified sampling U نمونه گیری لایهای
fractional sampling U نمونه گیری مکانیکی
time sampling U نمونه گیری زمانی
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
double sampling U نمونه گیری چندگانه
sampling error U اشتباه نمونه گیری
sampling variability U تغییر پذیری نمونه گیری
sampling offer U عرضه ازمایشی
sampling population U جامعه نمونه گیری
sampling rate U نرخ نمونه برداری
sampling error U خطای نمونه گیری
sampling test U ازمون نمونهای
sampling tests U ازمایشهای نمونهای
sampling theory U نظریه نمونه گیری
sampling unit U واحد نمونه گیری
domal sampling U نمونه گیری خانواری
controlled sampling U نمونه گیری کنترل شده
acceptance sampling U نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
activity sampling U نمونه گیری از فعالیت
area sampling U نمونه گیری منطقه یی
area sampling U نمونه گیری منطقهای
acceptance sampling U پذیرش کالاپس از نمونه برداری
accumulative sampling U نمونه گیری پیاپی
behavior sampling U نمونه گیری از رفتار
biased sampling U نمونه برداری غیرتصادفی
cluster sampling U نمونه گیری خوشهای
stratified random sampling U نمونه گیری لایهای تصادفی
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
bed load sampling U نمونه برداری از بار کف
systematic random sampling U نمونه گیری تصادفی منظم
simple U نادان ساده کردن
simple U خام
simple U ناازموده
simple U ساده دل
simple U بی تکلف
simple mean U میانگین حسابی
simple mean U میانگین ساده
simple U بسیط
simple U اسان
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple U که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simple U ساده
simple distillation U تقطیر ساده
simple beam U تیره ساده
simple beam U تیر ساده
simple correlation U همبستگی ساده
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
simple contract U قرارداد شفاهی
simple bending U خمش ساده
simple compression U فشار ساده
simple equation U معادله خطی
simple eye U چشم ساده
simple fraction U کسر ساده
simple magnet U مغناطیس ساده
simple minded U ساده دل
simple minded U ساده لوح
simple motion U حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
simple-hearted <adj.> U ساده دل
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
simple majority U اکثریتنسبی
simple leaves U برگهایتازه
simple average U میانگین ساده
simple-minded U ساده لوح
simple premission U اذن محض
simple parry U دفاع ساده
simple oscillator U نوسانگر ساده
simple circuit U مدار توان
simple hearted U بی تزویر
simple hearted U ساده دل
fee simple U میراث قانونی بلامعارض ملک مطلق
fee simple U حق الزحمه متعارف
fee simple U حق تملک دائم
simple interest U سود پول بر اساس سال 063 روزه
simple interest U سود ساده
simple regression U رگرسیون ساده دو متغیره
simple schizophrenia U اسکیزوفرنی ساده
simple support U تکیه گاه ساده
simple wing U طرح تهاجمی با خط نامتعادل
simple arc U لامپ قوسی ساده
simple structure U ساخت ساده
simple stress U تنش ساده
simple strain U تغییر طول نسبی ساده
simple shear U دراین برش تنش عمودی وجودندارد
simple shear U برش ساده
simple attack U حمله ساده
simple truss U خرپای ساده
This is treason, pure and simple. U خیانت که دیگه شاخ ودم ندارد
There is more to it than meets the eye . It is not simple as all that. U موضوع اینقدرها هم ساده نیست
In simple (plain) English. U به انگلیسی ساده
The dilemma has no simple answers. U این مخمصه راه حل ساده ای ندارد.
simple content debt U دین ناشی از قرارداد شفاهی
simple harmonic motion U حرکت هماهنگ ساده
simple leg ride U شگک خراب کردن حریف
simple periodic current U جریان دورهای ساده
simple cubic lattice U شبکه مکعبی ساده
simple harmonic motion U حرکت نوسانی ساده
tenant in fee simple U متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
simple axis of symmetry U محور ساده تقارن
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
simple list text chart U جدول نوشتاری با لیست ساده
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com