Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sill of a dock
U
سد حوض دریایی
sill of a dock
U
ستون مدخل حوض دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sill
U
برامدگی دریایی
sill
U
تیر پایه استانه در
sill
U
گسله بستری دارای استانه یاپایه نمودن
sill
U
کف درگاه
sill
U
پشته زیردریایی
sill
U
قرنیز کف پنجره
sill
U
تیغک
sill
U
پایه
sill
U
استانه
sill
U
تیر کف
sill step
U
پلهآستانه
sill=threshold
U
استانه
sill beam
U
تیر درگاه
sill beam
U
تیرک استانه
mud sill
U
پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
mud sill
U
کلاف
mud sill
U
ته بندی
sill rail
U
ریلپایه
sill plate
U
صفحهپایه
window-sill
U
لب پنجره
window-sill
U
هرهی پنجره
window-sill
U
تختهی زیر پنجره
ground sill
U
پایهیزمینه
sill of frame
U
آستانهقاب
trapezoidal end sill
U
استانه پایاب ذوذنقهای
window sill brick
U
اجر کاردی
window sill brick
U
هره
internal window sill
U
کف پنجره داخلی
embaded sill beam
U
تیرک توکار استانه
dock
U
جایگاه متهم در دادگاه
dock
U
سرسره
dock
U
بارانداز
dock
U
لنگرگاه
dock
U
تعمیرگاه کشتی
dock
U
حوض تعمیرات
dock
U
حوضچه تعمیر ناو
dock
U
جای محکوم یازندانی در محکمه
dock
U
جاخالی کردن موقوف کردن
dock
U
بریدن کوتاه کردن
dock
U
اسکله
dry dock
U
حوض خشک
dry dock
U
محل تعمیر کشتی
dry dock
U
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry dock
U
کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
wet dock
U
basin
dock worker
U
رجوع شود به longshoreman
dock workers
U
رجوع شود به longshoreman
dock warrant
U
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
loading dock
U
بارگیریبارانداز
To dock . To berth.
U
پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
dock warrant
U
رسید انبار بارانداز
sour dock
U
ترشک
elf dock
U
شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
elf dock
U
زنجبیل شامی
dock yard
U
محوطه لنگرگاه
dock yard
U
محوطه بارانداز
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
dock warrant
U
رسید لنگرگاه
dock trials
U
ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
dock receipt
U
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
dock master
U
راهنمای حوض
floating dock
U
حوضچه شناور تعمیر کشتی
graving dock
U
حوضچه تعمیرکشتی
dove dock
U
حشیشه السعال
dock charges
U
هزینههای حوض dock-dues : syn
dock dues
U
هزینههای لنگرگاه
dock receipt
U
رسید لنگرگاه
graving dock
U
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
graving dock
U
حوض در دار
floating dock
U
حوض شناور
landing ship dock
U
اسکله فرود اب خاکی
amphibious transport dock
U
ناومخصوص ترابری اب خاکی
amphibious transport dock
U
ناو حمل و نقل اب خاکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com