English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shop or work drawing U نقشه در حین انجام کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shop drawing U نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
work drawing U نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
Arrears of work . Back log of work . U کارهای عقب افتاده
To go to work . to start work . U سر کار رفتن
drawing U کشیدن
drawing U رسم فنی
drawing U نقشه کارگاهی
drawing U نقشه
drawing U نقشه کشی فرش
drawing U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing U حدیده کردن
drawing U رسم کردن
drawing U ترسیم
drawing U طرح
drawing U هنر طراحی تابلو نقاشی
drawing U رسم
drawing U نقشه کشی
drawing U قرعه کشی
shop U دکان
shop U کارخانه خرید کردن
to keep shop U دکان داشتن
shop U مغازه
shop U کارگاه تعمیرگاه
shop U فروشگاه
shop U خریدکردن
shop U کارگاه
shop U کارخانه
to keep shop U دکان داری کردن
shop U محل ساخت
shop U مغازه گردی کردن دکه
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
keep shop U دکانداری کردن
component drawing U رسم قطعات
computer drawing U ترسیم کامپیوتری
pen drawing U سیاهقلم
pen drawing U تصویر خطی تصویر مدادی
pencil drawing U تصویر مدادی
pencil drawing U طرح مدادی
dy drawing lots U به طریق قرعه
component drawing U رسم جزیی
detail drawing U نقشه تفصیلی
mirror drawing U نقاشی از ایینه
drawing blick U کشش
drawing blick U حلقه کشش
drawing room U اطاق پذیرایی
drawing room U سالن پذیرایی
drawing rooms U اطاق پذیرایی
drawing rooms U سالن پذیرایی
drawing bench U میز رسم
method of drawing up U طرز تنظیم
mechanical drawing U ترسیم مکانیکی
instrumental drawing U نقشه کشی با اسباب
revised drawing U رسم تجدید نظر شده
fair drawing U طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
deep drawing U کشش عمیق
detail drawing U نقشه کشی جزئیات
detail drawing U رسم جزئیات
detail drawing U رسم فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
detail drawing U نقشه ریزه کاری
detail drawing U نقشه جزئیات
breakdown drawing U رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
fair drawing U تصویر مناسب
engineering drawing U طراحی و نقشه کشی مهندسی
sectional drawing U رسم برشی
revised drawing U رسم اصلاح شده
three view drawing U رسم فنی با سه نما
art of drawing U هنر ترسیم رسم
sectional drawing U رسم مقطعی
tabular drawing U نقشه شیب
structural drawing U نقشه ساختمانی
special drawing right U حق برداشت ویژه
special drawing right U حق برداشت مخصوص
fine drawing U رفوگری
drawing pin U پونز
dy drawing lots U استقراع
drawing press U پرس کششی
drawing office U دفتر طراحی
drawing office U دفتر نقشه کشی
loom drawing U [نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.]
drawing mill U دستگاه نورد کششی
drawing materials U لوازم نقشه کشی
drawing materials U مواد اولیه نقشه کشی
drawing lots U قرعه کشی
drawing quality U کیفیت کشش
drawing set U دستگاه نقشه کشی
drawing table U میز نقشه کشی
dy drawing lots U قرعه کشیدن
drawing board U میز نقشه کشی
drawing board U تخته رسم
drawing boards U میز نقشه کشی
drawing boards U تخته رسم
drawing program U نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
drawing die U ماتریس کششی
drawing tools U خط و رسم آزاد است
drawing tools U مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
drawing lines U خط کشی
drawing key U کپیه نقاشی
drawing key U طرح اولیه
drawing device U دستگاه ترسیمه
drawing curve U شابلون دایره و منحنی
drawing goniometer U نقاله رسم
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawing U رسم مدادی
line drawing U نقاشی با مداد وقلم
line drawing U ترسیم خطی
wash drawing U ابرنگ سیاه
drawing card U جالب
drawing card U موجب جلب توجه
drawing card U چیز جالب توجه
working drawing U طرح ونقشه کار
workshop drawing U رسم کارگاهی
drawing instrument U وسایل نقشه کشی
drawing hand U دستی که زه را می کشد
drawing ink U مرکب رسم
drawing instrument U وسایل رسم فنی
drawing die U حدیده کششی
drawing pen U قلم رسم
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
field shop U کارگاه صحرایی
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
winding shop U کارگاه سیم پیچی
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
field shop U تعمیرگاه صحرایی
lathe shop U کارگاه تراشکاری
lathe shop U تراشکاری
grocer's shop U بقالی
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
shop assistant دستیار مغازه دار
sex shop U فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
corner shop U مغازهکوچک
chip shop U مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
antique shop U فروشگاه اشیاء عتیقه
chemist's shop U داروخانه
shop stewards U رئیس گروه
shop steward U رئیس گروه
pawn shop U مغازهی کارگشایی و گروبرداری
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
welding shop U کارگاه جوشکاری
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
shop floor U کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
shop-soiled U آسیبدیدهوکثیف
food shop U بقالی
grocer's shop U خواربار فروشی
food shop U خواربار فروشی
to shut up a shop U مغازه ای را بستن
talk shop <idiom> U درموردکار شخصی صحبت کردن
sweet shop U مغازهشیرینیوسیگارفروشی
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
tuck shop U مغازه حلویات
tuck shop U مغازه قنادی
shop boy U شاگرد
shop boy U شاگرد دکان
repair shop U تعمیرگاه
repair shop U workshop
railway shop U تعمیرگاه راه اهن
pro shop U فروشگاه باشگاه حرفهای
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
pattern shop U کارگاه مدل سازی
open shop U با کارکرد ازاد
open shop U سیستم باز
open shop U بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
nickel shop U ساچمه نیکلی
molding shop U کارگاه قالب گیری
shop boy U پادو
shop girl U شاگرد دکان
tommy shop U دکان خواربارفروشی یانانوایی
to talk shop U در باره کار صحبت کردن
smith's shop U کارگاه اهنگری
smith's shop U اهنگری
shop test U ازمایش کارگاهی
shop supply U وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
shop supply U اماد تعمیرگاهی
shop lifting U دزدی از مغازه ها
shop lifter U دزد مشتری نما
shop lifter U دکان بر
shop keeper U صاحب دکان
shop keeper U دکان دار
shop girl U شاگرد پادو
milling shop U کارگاه فرزکاری
assembly shop U کارگاه مونتاژ
closed shop U با کارکردانحصاری
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
die shop U حدیده سازی
coffee shop U قهوه خانه
cartwright's shop U دوچرخه سازی
break into a shop U دکانی را زدن
beauty shop U سالن ارایش وزیبایی
base shop U تعمیرگاه پادگانی
acre shop U حق الارض
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
beauty shop U ارایشگاه
closed shop U سیستم بسته
shop front U ازاره نمای بنا
dram shop U جایگاه نوشابه فروشی
coffee shop U رستوران
tea shop U رستوران
tea shop U نهارخوری قهوه خانه
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com