English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shop drawing U نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shop or work drawing U نقشه در حین انجام کار
Other Matches
drawing U نقشه
drawing U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing U کشیدن
drawing U رسم کردن
drawing U رسم فنی
drawing U نقشه کارگاهی
drawing U حدیده کردن
drawing U قرعه کشی
drawing U ترسیم
drawing U طرح
drawing U هنر طراحی تابلو نقاشی
drawing U رسم
drawing U نقشه کشی
drawing U نقشه کشی فرش
shop U محل ساخت
shop U کارخانه
shop U کارگاه
shop U مغازه گردی کردن دکه
shop U خریدکردن
shop U کارخانه خرید کردن
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to keep shop U دکان داری کردن
keep shop U دکانداری کردن
to keep shop U دکان داشتن
shop U فروشگاه
shop U کارگاه تعمیرگاه
shop U مغازه
shop U دکان
drawing materials U مواد اولیه نقشه کشی
drawing mill U دستگاه نورد کششی
drawing office U دفتر نقشه کشی
drawing office U دفتر طراحی
drawing pen U قلم رسم
drawing press U پرس کششی
drawing program U نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
drawing quality U کیفیت کشش
drawing set U دستگاه نقشه کشی
drawing table U میز نقشه کشی
drawing tools U مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
drawing lots U قرعه کشی
drawing lines U خط کشی
drawing key U کپیه نقاشی
drawing card U جالب
drawing curve U شابلون دایره و منحنی
drawing device U دستگاه ترسیمه
drawing die U ماتریس کششی
drawing die U حدیده کششی
drawing goniometer U نقاله رسم
drawing hand U دستی که زه را می کشد
drawing ink U مرکب رسم
drawing instrument U وسایل نقشه کشی
drawing instrument U وسایل رسم فنی
drawing key U طرح اولیه
drawing tools U خط و رسم آزاد است
dy drawing lots U به طریق قرعه
dy drawing lots U قرعه کشیدن
pencil drawing U طرح مدادی
structural drawing U نقشه ساختمانی
mechanical drawing U ترسیم مکانیکی
pencil drawing U تصویر مدادی
pen drawing U تصویر خطی تصویر مدادی
pen drawing U سیاهقلم
special drawing right U حق برداشت مخصوص
special drawing right U حق برداشت ویژه
method of drawing up U طرز تنظیم
tabular drawing U نقشه شیب
mirror drawing U نقاشی از ایینه
revised drawing U رسم تجدید نظر شده
instrumental drawing U نقشه کشی با اسباب
sectional drawing U رسم مقطعی
dy drawing lots U استقراع
sectional drawing U رسم برشی
workshop drawing U رسم کارگاهی
fair drawing U تصویر مناسب
fair drawing U طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
working drawing U طرح ونقشه کار
work drawing U نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
fine drawing U رفوگری
revised drawing U رسم اصلاح شده
wash drawing U ابرنگ سیاه
three view drawing U رسم فنی با سه نما
drawing pin U پونز
component drawing U رسم جزیی
breakdown drawing U رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
line drawing U رسم مدادی
loom drawing U [نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.]
art of drawing U هنر ترسیم رسم
drawing rooms U سالن پذیرایی
drawing rooms U اطاق پذیرایی
drawing room U سالن پذیرایی
drawing room U اطاق پذیرایی
line drawing U ترسیم خطی
line drawing U نقاشی با مداد وقلم
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
engineering drawing U طراحی و نقشه کشی مهندسی
drawing boards U تخته رسم
drawing boards U میز نقشه کشی
drawing board U تخته رسم
drawing board U میز نقشه کشی
component drawing U رسم قطعات
computer drawing U ترسیم کامپیوتری
detail drawing U نقشه کشی جزئیات
detail drawing U رسم جزئیات
detail drawing U رسم فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
drawing bench U میز رسم
detail drawing U نقشه ریزه کاری
drawing blick U حلقه کشش
detail drawing U نقشه جزئیات
detail drawing U نقشه تفصیلی
drawing materials U لوازم نقشه کشی
drawing card U موجب جلب توجه
drawing card U چیز جالب توجه
drawing blick U کشش
deep drawing U کشش عمیق
shop supply U اماد تعمیرگاهی
shop supply U وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
shop test U ازمایش کارگاهی
smith's shop U اهنگری
smith's shop U کارگاه اهنگری
food shop U خواربار فروشی
grocer's shop U خواربار فروشی
food shop U بقالی
shop keeper U صاحب دکان
shop lifter U دکان بر
shop lifter U دزد مشتری نما
shop lifting U دزدی از مغازه ها
shop girl U شاگرد پادو
shop girl U شاگرد دکان
grocer's shop U بقالی
winding shop U کارگاه سیم پیچی
shop keeper U دکان دار
to shut up a shop U مغازه ای را بستن
shop steward U رئیس گروه
talk shop <idiom> U درموردکار شخصی صحبت کردن
sweet shop U مغازهشیرینیوسیگارفروشی
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
shop-soiled U آسیبدیدهوکثیف
shop floor U کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
shop assistant دستیار مغازه دار
sex shop U فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
corner shop U مغازهکوچک
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
welding shop U کارگاه جوشکاری
shop stewards U رئیس گروه
pawn shop U مغازهی کارگشایی و گروبرداری
chemist's shop U داروخانه
to talk shop U در باره کار صحبت کردن
tommy shop U دکان خواربارفروشی یانانوایی
tuck shop U مغازه قنادی
tuck shop U مغازه حلویات
antique shop U فروشگاه اشیاء عتیقه
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
chip shop U مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
shop front U ازاره نمای بنا
beauty shop U سالن ارایش وزیبایی
break into a shop U دکانی را زدن
cartwright's shop U دوچرخه سازی
coffee shop U قهوه خانه
die shop U حدیده سازی
dram shop U جایگاه نوشابه فروشی
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
tea shop U رستوران
field shop U کارگاه صحرایی
field shop U تعمیرگاه صحرایی
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
beauty shop U ارایشگاه
base shop U تعمیرگاه پادگانی
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
shop fronts U ازاره نمای بنا
bucket shop U جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
closed shop U سیستم بسته
closed shop U با کارکردانحصاری
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
tea shop U نهارخوری قهوه خانه
acre shop U حق الارض
assembly shop U کارگاه مونتاژ
coffee shop U رستوران
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
lathe shop U تراشکاری
repair shop U workshop
pro shop U فروشگاه باشگاه حرفهای
open shop U بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
molding shop U کارگاه قالب گیری
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
pattern shop U کارگاه مدل سازی
nickel shop U ساچمه نیکلی
open shop U سیستم باز
repair shop U تعمیرگاه
milling shop U کارگاه فرزکاری
shop boy U پادو
shop boy U شاگرد
lathe shop U کارگاه تراشکاری
open shop U با کارکرد ازاد
railway shop U تعمیرگاه راه اهن
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
shop boy U شاگرد دکان
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
cold drawing bench U میز سردکشی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com