English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shock tactics U انجام کاریباسرعتوباخشونت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tactics U تاکتیکها
tactics U رهبری ماهرانه
tactics U دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
tactics U نظم و ترتیب
tactics U جنگ دانی
tactics U تاکتیک
tactics U روشها و فنون جنگی
tactics U فنون
tactics U رزم ارایی
tactics U جنگ فن
tactics U کاردانی
tactics U رویه
tactics U تدابیر جنگی
barrier tactics U فن استفاده از موانع
stationary tactics U تاکتیکهای ایستگاهی
stationary tactics U دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
barrier tactics U تاکتیک تهیه موانع
shock U توده کردن
shock U شوک
shock U ضربت سخت
shock U تکان سخت خوردن
shock U خرمن کردن
shock U توده
shock U خرمن
shock U تشنج سخت
shock U هول وهراس پیدا کردن
shock U تصادم
shock U صدمه ضربت
shock U ضربت
shock U ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shock U ضربه تکان
shock U حمله عصبی
shock U ضربه
shock U ترساندن
shock U تکان دادن
shock U سراسیمه کردن
shock U دچارهراس سخت شدن
shock U ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shock U تصادم تلاطم
shock U حمله غافلگیرانه
shock U تکان
shock U صدمه
shock U هول
shock U لطمه
shock U هراس ناگهانی
shock troops U یکان ضربت
shock troops U واحد مخصوص حمله غافلگیرانه
thermal shock U تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
to sustain a shock U تکان خوردن ونیفتادن
shock troops U گروه حمله
to sustain a shock U ضربت خوردن وپایداری کردن
future shock U اضطراب دگرگونی
electroconvulsive shock U ضربه برقی تشنج اور
color shock U ضربه رنگ
culture shock U ضربهی فرهنگی
culture shock U کوبهی فرهنگی
condensation shock U چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
shock troops U گروه تهاجمی
shock action U عمل غافلگیری
shock action U غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
shock action U عمل شوک
shock concrete U بتن ضربهای
shock concrete U بتن ضرب دیده
shock front U جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
shock hazard U خطر تماس
shock head U انبوه گیسو
shock head U دارای موی فراوان
shock headed U انبوه گیسو دارای موی فراوان
shock inducer U دستگاه ضربه زن
shock excitation U تحریک ضربهای
shock point U نقطه ایجاد زلزله
shock proof U ضد ضربه
electric shock U شوک الکتریکی
electric shock U ضربه برقی
shock absorber U تکانگیر
shock absorbers U کمک فنر
shock absorbers U ضربه پذیر
shell shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shock absorbers U تکانگیر
shock absorber U کمک فنر
shock absorber U ضربه پذیر
shock absorber U ضربه گیر
shell shock U روان رنجوری جنگ
shell-shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shock wave U موج ضربه
shock wave U موج ضربهای
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves U موج ضربت
shock waves U موج ضربه
shock waves U موج ضربهای
shock wave U موج ضربت
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shell-shock U روان رنجوری جنگ
shock therapy U درمان با ضربه برقی
shock absorbers U ضربه گیر
hydraulic shock absorber U کمک فنر هیدرولیکی
normal shock wave U موج ضربهای عمود
insulin shock therapy U درمان با ضربه انسولین
oblique shock wave U موج ضربهای مایل
detached shock wave U موج ضربهای منفصل
hydraulic shock absorber U ضربه گیر روغنی
hydraulic shock absorber U ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com