English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shift backward U انتقال به عقب
shift backward U حرکت به سمت عقب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backward U ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
backward U جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
backward U در جهت عقب یا در خلاف جهت
backward U به عقب
backward and f. U پس وپیش
backward and f. U عقب و جلو
to go backward U پس رفتن
to go backward U تنزل کردن
backward-looking U ایدهوعملمخالفتآمیز
backward U بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
backward U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward U سیگنال کنترل و handshaking
backward U به پشت ازپشت
backward U وارونه
backward U عقب مانده کودن
backward U عقب مانده
backward U پس گشت
backward U کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward U عقب افتاده
backward effect U اثر اشفتگی
backward effect U اثر واشوری
backward linkages U اثرهای نشیب
backward linkages U اثرهای قهقرائی
backward notion U حرکت قهقرایی یا وارونه
backward pass U پاس عرضی یا به عقب
backward economy U اقتصاد عقب مانده
backward countries U کشورهای عقب مانده
backward conditioning U شرطی کردن وارونه
backward child U کودک عقب مانده
backward chaining U زنجیره پسرو
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
backward chaining U زنجیرهای کردن وارونه
backward association U تداعی وارونه
backward read U یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
backward reaction U واکنش برگشت
backward reference U ارجاع به عقب
backward dive U شیرجهبهپشت
backward search U جستجوی پسرو
backward somersault U پشتک از پشت
backward bucket U سطلوارونه
backward pawn U پایده عقبمانده شطرنج
backward bucket cylinder U سیلندرسطلوارونه
Underdeveloped ( backward) countries . U کشورهای عقب افتاده
backward bending supply curve U منحنی عرضه به عقب خم شونده
backward leg hook and underarm U سوبلس با استفاده از پا
shift out U تغییر مکان به بیرون
shift U کلیدمبدل
shift U تبدیل صورت
right shift U تغییر مکان به سمت راست
shift U دگرگونی
shift U انتقال جابجا کردن
shift out U انتقال به بیرون
shift U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift U انتقال
shift U تبدیل
to shift U عوض کردن
to shift U تعویض کردن
shift U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift U نوبت کار
shift U تغییرمکان
shift U مبدله
shift U تغییردادن
shift U جابجائی
shift U حرکت
shift U جابه جایی
shift U نوبت کاری
shift U شیفت کار
shift U تغییرمسیر دادن
shift U انتقال دادن
shift U نوبتی استعداد
shift U نوبت تعویض
shift U بوش
shift U ابتکار
shift U تعبیه
shift U نقشه خائنانه
shift U تناوب
shift U حقه
shift U توط ئه
shift U پخش کردن
shift U تعویض کردن
shift U تغییرمکان دادن
shift U انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
shift U حرکت دادن
shift U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shift U محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift U تغییرجهت
shift U در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift U چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shift U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shift U انتقال
shift U تغییر مکان
shift U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift U نوبتکاری
shift U انتقال تیر دادن
shift U گروهکار
shift U نوبتکار
shift U تغییرمحل شعاعی
shift U جابجایی شعاعی
shift U جابجایی مرکزقوس
shift U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shift U تغییر دادن
shift U تغییر مکان انتقال
shift U تغییر جهت
shift U تعویض
shift forward U انتقال به جلو
shift reagent U واکنشگر جابجایی
shift register U ثبات تغییرمکان
shift register U ثبات تغییر مکان
shift the rudder U تغییر دادن سکان
shift the rudder U معکوس کردن سکان
shift upward U انتقال به طرف بالا
shift of a tax U انتقال مالیات
shift of a curve U جابجائی یک منحنی
shift colors U تعویض پرچم ناو
shift downward U انتقال به سمت پائین
shift downward U حرکت به سمت پائین
shift fire U انتقال اتش دادن
shift fire U انتقال دادن اتش
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift click U ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
shift forward U انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
shift of a curve U انتقال یک منحنی
shift colors U پرچم را تعویض کنید
shift upward U حرکت به سمت بالا
split shift U تقسیم ساعات کار بدو یا چندقسمت
graveyard shift U شیفت سوم کار [در ۲۴ ساعت]
graveyard shift U شیفت شب تا صبح
stick shift U دسته دنده
gear shift U دسته دنده اتومبیل
make-shift <adj.> U موقتی
shift schedule U برنامه شیفت کاری
shift schedule U برنامه نوبت کاری
night shift U شیفتشب شبکار
shift instruction U دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
stick shift U دندهی دستی
stokes shift U جابجایی استوک
to make a shift U با تدبیروکوشش
to make a shift U موفق شدن
to make a shift U ساختن
to make a shift U گذراندن
to make a shift U تاه کردن
to shift a burden U کاری رابدوش دیگری گذاشتن
to shift off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shift one's lodging U تغییردادن منزل
trajectory shift U انحراف مسیر سهمی گلوله ازمسیر استانداد بالیستیکی
shift schedule U برنامه زمان کاری
shift key U که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
demand shift U جابجائی تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
die shift U تغییر مکان حدیده
doppler shift U اندازه پدیده دوپلر
doppler shift U انتقال دوپلری
doppler shift U تغییر مکان دوپلری
doppler shift U جابجایی دوپلر
end around shift U تغییر مکان دورگشتی
end around shift U shift circular
figure shift U کلید یا کد مبدل کاراکتر
figures shift U مبدله ارقام
frequency shift U انحراف یا شیفت فرکانس
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
deflection shift U تغییرات سمت گردش در سمت
deflection shift U تغییرات انحراف
shift key U کلید shift
shift keys U که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys U کلید shift
alkyl shift U جابجایی الکیلی
arithmetic shift U تغییر مکان حسابی
associative shift U جابجایی تداعی
blue shift U جابجایی به سوی ابی
chemical shift U جابجایی شیمیایی
circular shift U تغییر مکان دایرهای
circular shift U شبفت مدور
circular shift U تغییر مکان حلقوی
cyclic shift U تغییر مکان چرخهای
hydride shift U جابجایی هیدریدی
image shift U جابجایی تصویر
to shift to the new building U اسباب کشی کردن
nonreversal shift U تغییر ناوارون
phase shift U تغییر زاویه فاز
phase shift U تغییر فاز
phase shift U اختلاف فاز
prime shift U نوبت اول
red shift U انتقال سرخ
red shift U تغییر مکان سرخ
red shift U جابجایی به سوی قرمز
reversal shift U تغییر وارون
rightward shift U انتقال به طرف راست
ring shift U تغییر مکان حلقهای
letter shift U مبدله حروف
logic shift U تغییر مکان منطقی
logical shift U تغییر مکان منطقی
left shift U تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
left shift U تغییر مکان به چپ
statip shift register U ثبات تغییر مکان ایستا
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com