Perdic | sequential storage device | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	sequential storage device U	دستگاه انباره ترتیبی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	sequential device U	دستگاه ترتیبی
	sequential access device U	دستگاه با دستیابی ترتیبی
	sequential storage U	انباره ترکیبی
	storage device U	دستگاه انباره
	storage device U	انباره
	storage device U	دستگاه انبارش
	storage device U	دستگاه ذخیره
	storage device U	دستگاه ذخیره سازی
	mass storage device U	دستگاه تل انبارش
	mass storage device U	دستگاه انبوه ذخیره
	data storage device U	دستگاه ذخیره داده
	secondary storage device U	دستگاه حافظه ثانوی
	direct access storage device U	اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
	sequential <adj.> U	پشت سرهم
	sequential <adj.> U	پی در پی
	sequential <adj.> U	متوالی
	sequential U	دائمی
	sequential U	داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
	sequential U	پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
	sequential U	مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
	sequential U	نوعی کامپیوتر که باید هر دستورکامل شود پیش از اینکه بعدی شروع شود وبنابراین نمیتواند پردازش همزمان را مدیریت کند
	sequential U	حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
	sequential U	فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند
	sequential U	زنجیرهای
	sequential U	متوالی
	sequential U	ترتیبی
	sequential U	پی رفتی
	sequential U	پی در پی متوالی
	sequential U	جستجویی که هر عنصریت
	sequential U	خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
	sequential U	بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
	sequential U	مرتب شده به صورت ترتیبی
	sequential U	مداوم
	sequential U	عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
	sequential access U	روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
	sequential access U	فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
	sequential access U	و خواندن هر رکورد تا رسیدن به داده مورد نظر
	sequential access U	صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
	sequential processing U	پردازش ترتیبی
	sequential logic U	منطق ترتیبی
	sequential machine U	ماشین ترتیبی
	sequential opreation U	عمل ترتیبی
	sequential process U	فرایند ترتیبی
	sequential search U	جستجوی ترتیبی
	sequential access U	رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
	sequential list U	لیست ترتیبی
	sequential circuit U	مدار ترتیبی
	sequential computer U	کامپیوتر ترتیبی
	sequential access U	دستیابی ترتیبی
	sequential algorithm U	الگوریتم ترتیبی
	sequential file U	فایل ترتیبی
	sequential file U	پرونده ترتیبی
	sequential control U	کنترل ترتیبی
	sequential data structure U	ساختار ترتیبی داده
	sequential color television U	تلویزیون رنگی مرحلهای
	sequential data set U	مجموعه ترتیبی داده
	indexed sequential file U	پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
	sequential access method U	روش دستیابی ترتیبی
	sequential file organization U	سازمان دهی ترتیبی فایل
	indexed sequential access method U	روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
	queued sequential access method U	روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
	basic sequential access method U	روش دستیابی ترتیبی اساسی
	queued indexed sequential access method U	روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
	basic indexed sequential acess method U	روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
	v , device U	ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
	device name U	نام دستگاه
	device U	ابزار
	I/O device U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	device U	فزاره
	device U	که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
	device U	چاشنی
	device U	ضامن
	device U	وسیله
	device U	خارضامن
	device U	اسباب
	device U	شعار دستگاه
	device U	مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
	device U	کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
	device U	برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
	device U	وسیله جانبی
	device U	کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
	device U	اپارات
	device U	تجهیزات
	device U	دستگاه اسباب وسیله
	device U	الت
	device U	عامل
	device U	حیله
	device U	یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
	device U	فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
	device U	کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
	device U	PRN برای پورت چاپگر
	device U	کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
	device U	CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
	device U	روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
	device U	وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
	device U	لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
	device U	ماشین یا وسیله کارا
	device U	دستگاه
	device U	شیوه
	device U	اختراع
	device U	تمهید
	device U	اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
	device driver U	برنامه راه اندازی دستگاه
	gripping device U	متعلقات گیره و بست
	firing device U	ماسوره مین
	homing device U	رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
	firing device U	عامل منفجرکننده
	device driver U	محرک دستگاه
	firing device U	ماسوره
	display device U	دستگاه نمایش
	device driver U	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
	device status U	وضعیت دستگاه
	fastening device U	پوچگیره
	locking device U	ابزار
	safety device U	ضامن
	physical device U	ابزار مادی
	device number U	شماره دستگاه
	military device U	اسباب ارتشی
	device independence U	استقلال دستگاه
	drawing device U	دستگاه ترسیمه
	dressing device U	دستگاه مستقیم کنی
	To take someone in . to device ( fool ) someone . U	کسی را گول زدن
	device independence U	مستقل از دستگاه
	So dont try to device yourself . U	سعی نکن خودت را گول بزنی
	device handler U	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
	timing device U	ساعتی
	timing device U	وسیله
	device handler U	نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
	device flag U	پرچم دستگاه
	warning device U	وسیلههشدار
	safety device U	دستگاه ضامن
	microcoding device U	دستگاه ریزبرنامه نویسی
	pointing device U	وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
	point device U	بی عیب
	point device U	کاملا راست
	point device U	بسیار درست
	picking device U	دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
	peripheral device U	دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
	peripheral device U	دستگاه جنبی
	pointing device U	دستگاه اشاره گر
	pressure device U	ماسوره فشاری
	send only device U	دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
	semiconductor device U	دستگاه نیمه هادی
	safety device U	خارضامن
	sighting device U	وسیله نشانه روی
	pull device U	عامل کششی
	pull device U	ماسوره کشش مین
	pressure device U	عامل فشاری مین
	passive device U	دستگاه منفعل
	symbolic device U	دستگاه سمبلیک
	synchronous device U	دستگاه همگام
	synchronous device U	دستگاه همزمان
	logic device U	دستگاه منطقی
	input device U	دستگاه ورودی
	illuminating device U	تجهیزات روشنایی
	ignition device U	وسیله احتراق
	switching device U	تجهیزات سوئیچینگ
	mapping device U	دستگاه نگاشت
	overload device U	فیوز گرمایی
	overcurrent device U	دستگاه حفافت
	output device U	دستگاه خروجی
	spooling device U	وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
	nonohmic device U	دستگاه غیر اهمی
	measuring device U	تجهیزات اندازه گیری
	MCI device U	وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
	sighting device U	دوربین دستگاه نشانه روی
	active device U	دستگاه کنشی
	communication device U	دستگاه ارتباطی
	combination device U	ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
	antirecovery device U	ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
	antilift device U	ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
	clamping device U	وسایل قید و بست
	bending device U	کج گیر
	antifriction device U	مکانیسم ضد اصطکاک
	antifriction device U	وسیله ضد اصطکاک
	audio device U	دستگاه سمعی
	cipher device U	وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
	analog device U	دستگاه انالوگ
	analog device U	دستگاه قیاسی
	binary device U	دستگاه دو حالته
	bistable device U	دستگاه دوپایا
	discrete device U	دستگاه گسسته
	lifting device U	ابزار بالا بر
	antisweep device U	ضامن ضد مین روبی
	antisweep device U	ضامن ضد جمع اوری مین
	auctioneering device U	وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
	device cluster U	گروه دستگاه
	device code U	کد دستگاه
	asynchronous device U	دستگاه غیرهمزمان
	asynchronous device U	دستگاه ناهمگام
	anticountermining device U	وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
	device dependent U	وابسته به دستگاه
	active device U	دستگاه فعال
	antiwatching device U	ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
	antiwithdrawal device U	وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
	electroreceptive device U	وسیله برقی
	device driver U	نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
	dedicated device U	دستگاه اختصاصی
	voice operated device U	دستگاه با کار افت صدایی
	safety locking device U	قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]