English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
search light U نورافکن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
search light illumination U روشنایی با نورافکن
search light illumination U روشن کردن منطقه با نورافکن
Other Matches
search me <idiom> U نمی دونم ،ازکجا بدونم
search U جستجو برای یک موضوع داده
search U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
the search of U جستجوی چیزی
search U جستجو کردن
in search of U در جستجوی
to search [for] [someone] U دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
to search for anything U پی چیزی گشتن
to search for anything U چیزیراجستجو کردن
search U جستجویی که هر عنصریت
in search of U بجستجوی
search U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search U جستجو
search U تجسس
search U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search U شناسایی کردن
search U درو در عمق با اتش
search U تجسس کردن
search U تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search U تفتیش
search U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search U مراقبت کردن از زمین
search U تکاپو بازرسی
search U کاوش
search U جستجوکردن
search U گشتن
search U بازرسی کردن
search U تلاش
search U بررسی وشناسایی زمین
search U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
to search U گشتن [جستجو کردن]
to search U جستجو کردن
search U کاوش کردن زمین
to search out U پیدا کردن
right of search U حق بازرسی کشتی در دریاها
right of search U حق جستجو
right of search U حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
to search after U تحقیق کردن
to search after U جستجو کردن
to search after U بازرسی کردن
to search after U زیر و رو کردن
to search after U کاوش کردن
exhaustive search U جستجو هر رکورد در پایگاه
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
search coil U پیچک کاشف
antisubmarine search U عملیات تجسس ضد زیردریایی
fibonacci search U جستجو فیبو ناجی
fibonacci search U جستجوی فیبوناچی
search parties U گروه پیگرد
search parties U دستهی جستار گرد
dichotomizing search U جستجوی دورستهای
dichotomizing search U روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
antisubmarine search U کاوش ضد زیردریایی
search party U گروه پیگرد
search party U دستهی جستار گرد
disjunctive search U جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
dichotomizing search U جستجوی دوقسمتی
dichotomizing search U جستجوی دو حالته
binary search U جستجوی دودوئی
binary search U جستجوی دوتایی
backward search U جستجوی پسرو
body search U بازرسیبدنی
area search U جستجوی ناحیهای
area search U جستجوی دامنهای
area search U کاوش منطقه
area search U کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
To search ones conscience . U کلاه خود را قا ضی کردن
air search U مراقبت هوایی
search one's soul <idiom> U کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
chaining search U جستجوی زنجیرهای
visit and search U بازدید و تجسس کردن ناو
global search U جستجوی سراسری
blind search U جیستجوی بی نتیجه
sector of search U منطقه مراقبت رادار
intercepting search U کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
air search U تجسس هوایی
area search U جستجوی ناحیه
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
search warrants U حکم تفتیش
search memory U حافظه جستجو
search warrants U اجازه تفتیش
search results U نتیجه های جستجو
search key کلید جستجو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
search cycle U چرخه جستجو
search warrant U حکم تفتیش
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
search and replace U جستجو و جایگزینی
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
linear search U جستجوی خطی
multifile search U جستجوی چند پروندهای
search and replace U جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
search warrants U حکم بازرسی و ورود
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
search warrants U حکم تفتیش منزل
specific search U تجسس اختصاصی منطقه
specific search U شناسایی مخصوص
sequential search U جستجوی ترتیبی
search radar U رادار تجسسی
sector of search U منطقه تجسس رادار
sector of search U منطقه کاوش
search results U نتایج جستجو
search sweeping U مین روبی ازمایشی
search warrant U اجازه تفتیش
search string U رشته جستجو
search warrant U حکم بازرسی و ورود
search warrant U حکم تفتیش منزل
search sweeping U مین روبی مراقبتی
search result U نتیجه جستجو
global search and replace U جستجو و جایگزینی سراسری
track search keys U کلیدهایجستجویزمان
edit/search buttons U دکمهجستجوگر
edit/search buttons U اصلاحگر
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
total search result U مجموع نتیجه جستجو
air search radar U رادارردیابهوایی
optimum tree search U جستجوی بهینه درخت
parallel search storage U انباره جستجوی موازی
quadratic quotient search U الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
search attack unit U ناو گروه شکارزیردریایی
search attack unit U یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
HE has plenty of excuses who is in search of trick. <proverb> U ییله جو را بهانه بسیار است .
inward light U اشراق
to come to light U معلوم شدن
to s e the light U زاییده شدن
first light U افق نجومی
light out U ناگهان رفتن
to i. light from anything U گذر کردن روشنایی
inward light U نور داخلی
to come to light U روشن شدن
to i. light from anything U حائل نورشدن
inward light U نور باطنی
to s e the light U بدنیا امدن
to s e the light U توی خشت افتادن
in the light of U نظریه
one's light s U نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
very light U خیلی سبک
very light U خیلی روشن یا کم رنگ
in the light of U از لحاظ
in the light of U بشکل
light value U مقدار نور
light out U بسرعت ترک کردن
first light U اولین طلیعه خورشید
light come light g U میبرد
light come light g U باد اورده را باد
first light U سپیده دم
light U روشن
light <adj.> U رنگ روشن
Something light, please. لطفا یک چیز سبک.
light U چراغ برق
light U نوردادن
light U بچه زاییدن
light-well U [فضایی زیر زمین در ساختمان ها]
first light U فلق صبح
see the light <idiom> U متوجه اشتباه شدن
out like a light <idiom> U (زود خوابیدن)خیلی سریع به خواب رفتن
light up <idiom> U ناگهان شادوخوشحال شدن
come to light <idiom> U آشکارشدن
at first light U در اولین روشنایی روز
light U نور
light U سبک
light U روشنایی
light U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
light U روشن کردن
light U چراغ راهنمایی
light U چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
light U منبع نور سیگنال نور
light U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
light U امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
light U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
in light of <idiom> U به علت
light-well U [حیاط کوچک برای عبور نور]
on/off light U خاموش
light U پرتوافکندن نور
course light U روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
on/off light U چراغروشن
open light U پنجره واشو
light passing U گذر نور
overtaking light U چراغ
light point U منبع روشنایی
overtaking light U پاشنه
light proof U ضد نور
lantern-light U پنجره فانوسی
light purse U تهیدستی
make light of U سبک گرفتن
light quantum U کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
navigation light U چراغهای ناوبری
light quantum U photon
night light U شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
night light U روشنایی شب
occulting light U چراغ ناپیوسته دریایی
occulting light U چراغ ممتد
light purse U بی چیزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com