English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scroll lock key U کلید Lock Scroll
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scroll saw U اره منبت کاری
C-scroll U [پیچک هایی به شکل سی و اس بویژه در تزئینات روکوکو]
scroll U طومار
scroll U نوشته یافهرست طولانی
scroll U کتیبه نوشتن
scroll U ثبت کردن
scroll U متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scroll U حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scroll U کلیدی
scroll U که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scroll U میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scroll U برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scroll U متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll U مرور کردن
scroll U طومارنوشتن
scroll U پیچک
scroll bone U استخوان فرفرهای
scroll foot پایه پیچکی
roll scroll U متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
scroll case U قسمتطومار
lock up U حبس کردن
lock up U حبس
lock up U توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock up U بازداشتگاه
lock up U وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
to lock out U نگاه داشتن
lock up <idiom> U اطمینال کامل از موفقیت
lock up U در محلی محصور کردن
lock up U زیر قفل نگه داشتن
lock out U حبس کردن تحریم کردن
lock out U حبس کردن
lock up U وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
lock in U از بیرون در را روی کسی بستن
lock away U درجای قفل شده نگه داشتن
lock out U تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock out U درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
to lock off U جدا کردن
lock out U تعطیل کارخانه
to lock out U پشت در
lock out U بسته شدن کارخانه
lock on U باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock out U قفل کردن
lock on U قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock U دسته پشم
lock U قفل
lock U محکم نگهداشتن
lock U همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock U عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock U مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock U قفل کردن بستن قفل
lock U قفل کردن
lock U قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock U چفت شدن
lock U قفل گلنگدن
lock U قفل چخماق تفنگ
lock U چفت و بست مانع
lock U سد متحرک
lock U سدبالابر چشمه پل
lock U محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock U بغل گرفتن
lock U قفل شدن
lock U بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock U چفت
lock U راکدگذاردن
lock U طره گیسو
to lock somebody [yourself] out [of something] U در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
net lock U سیم بند چهارراه
net lock U قفل چهارراه
puzzle lock U قفل رمزی
percussion lock U ماشه تفنگ
pollack or lock U یکجور ماهی روغن
putlog or lock U چوب بست
tubular lock U قفلمیلهای
drawbar lock U قفلمیلهکشنده
lock washer واشر قفلی
lock washer U واشر پشت گیر
lock dial U تنظیمقفل
switch lock U دکمهقفل
swivel lock U قفلچرخان
tape lock U قفلنوار
lock-chamber U منفذقفل
lock switch U کلیدقفل
lock ring U حلقهقفل
lock rail U ریلقفلشده
key lock U قفلرمزی
cycle lock U قفلدوچرخه
column lock U قفلپایه
lock-up garage U صندوقامانات
safety lock U قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety lock U ضامن اسلحه
safety lock U قفل ضامن
safety lock U چفت ضامن سلاح
scalp lock U کاکل
time lock U گاه قفل
time lock U قفل ساعتی
rim lock U سیم بند دو راه
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
canal lock U سرمتحرککانال
arm lock U قفلبازو
putlog or lock U تیر افقی
rim lock U قفل دو راه
vapor lock U قطع کامل جریان سیال
putlog or lock U زیرتختهای
under lock and key U زیر قفل
two bolt lock U قفل دو زبانه
equipment lock U قفلتجهیزات
mortise lock U قفل و بست
dead lock U گیر کردن گیر
dead lock U مانع
die lock U گیره حدیده
door lock U قفل در
door lock U کلید خانه
door lock U قفل
double lock U دوبارکلیدگردانیدن در
elf lock U موی درهم برهم
elf lock U زلف ژولیده
elf lock U گیس جنی
firing lock U قفل اتش
flint lock U تفنگ
dead lock U اشکال
dead lock U کوچه بن بست
dead lock U وقفه
combination lock U قفل حروفی
letter lock U قفل حروفی
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
air lock U راهروی فشار
air lock U اطاقک فشارهواپیما
air lock U دریچه هوابند
ankle lock U فیتیله پیچ
bail lock U قفل قرقره ماهیگیری
check lock U ساعت امتحان کننده
check lock U مهره پشت گیر
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
cylinder lock U قفل میلهای
flint lock U چخماقی
lock spring U قاب ساعت فنری
lock code U رمز قفل
lock spit U شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
lock forward U هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock hospital U بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
lock option U اختیار کاربرد قفل
lock step U گیردار
lock nut U مهره قفلی
lock step U محدود
lock step U غیر قابل انعطاف
lock chain U زنجیربرای بستن چرخ
lock torque U قفل پیچش
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
lock nut U مهره پشت گیر
gust lock U قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
hydraulic lock U قفل هیدرولیکی
ignition lock U قفل موتور
keep under lock and key U مهر و موم کردن
light lock U درب نوربند
light lock U نوربند
num lock key U کلید Lock Num
shift lock key U دکمهقفل
rip fence lock U قفلشکافنردهای
side-tilt lock U قفلکنندهکناری
caps lock key U کلید Lock Caps
num lock key U کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
air lock caisson U صندوقه تحت فشار
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
To insert the key in the lock. U کلید را به قفل زدن
To lock horns with someone. To take issue with someone. U با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
mortise dead lock U قفل توکار
lock with wooden bolt U کلیدان
lock, stock, and barrel U با همه چیز
Luer-Lock tip U لوئر
Luer-Lock tip U نوکلاک
steering wheel lock U قفل غربالک
side wall of a lock U بدنه سد دریچهای
blade tilting lock U قفلتیغهواژگون
camera platform lock U محلقفلدوربینبهپایه
steering column lock U قفل فرمان اتومبیل
lock in base tube U لامپ قفلی
horizontal motion lock U دستهتنظیمافقی
laboratory air lock U آزمایشگاهحبسهوا
outside hook and overan lock U لنگ تندر
lift cord lock U قفلطناببالابر
lock filling opening U قفلبازکنندهمکش
lock filling intake U قفلمکش
lock emptying system U قفلسیستمتخلیه
internal tooth lock washer U واشرداخلدندانهای
lock filling and emptying system U دستگاهتخلیهوپرکردن
lock filling and emptying opening U قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
Be sure to lock ( shut , close ) the door . U مبادا در راباز بگذاری
The key stuck in the door lock . U کلید درقفل گیر کرد
external tooth lock washer U قفلواشوندهدندانهای
interior door lock button U دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen <proverb> U کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست
lock the barn door after the horse is stolen <idiom> نوشدارو پس از مرگ سهراب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com