Perdic | screen capture | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 172 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	screen capture U	جذب صفحه نمایش

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	capture U	دستگیری
	capture U	ضبط کردن
	capture U	دستگیر کردن دستگیری
	capture U	ربودن
	capture U	تصرف کردن ربایش
	capture U	عمل بدست آوردن داده
	capture U	حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
	capture U	قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
	capture U	تسخیر
	capture U	اسیر کردن
	capture U	تسخیر گرفتن
	capture U	غنیمت گرفتن
	capture U	اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
	capture U	اغتنام گرفتن
	capture U	کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
	capture U	گرفتن
	capture U	کشتن
	capture U	زدن
	river capture U	رود گیری
	capture of data U	ضبط داده روی یک فرم
	electron capture U	ربایش الکترونی
	electron capture U	جاذبه الکترونی
	electron capture U	الکترون گیراندازی
	meson capture U	ربایش مزون
	To capture as booty . U	غنیمت جنگه گرفتن
	electron capture detector U	اشکارساز الکترون گیراندازی
	on screen U	که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
	screen U	جدا کردن
	screen U	سد کردن
	screen U	escort :syn
	screen U	پاسیوری کردن
	screen U	نقاب
	screen U	صفحه
	screen U	الک پرده چتر
	screen U	وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
	screen U	محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
	one way screen U	اینه یکسویه
	on-screen U	که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
	screen U	ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
	screen U	محافظ
	screen U	انتخاب کردن
	screen U	جدار
	screen U	تیغه
	screen U	الک کردن غربال کردن
	screen U	تور سیمی پنجره توری دار
	screen U	دیوار تخته حفاظ
	screen U	غربال
	screen U	صفحه تلویزیون
	screen U	اشغالگیر
	screen U	پرده سینما
	screen U	پرده
	screen U	تور سیمی نصب کردن
	screen U	روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
	screen U	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
	screen U	دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
	screen U	پرده پوشش
	to screen [from] U	[با پرده] محافظت کردن [از]
	screen U	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
	screen U	صفحه تصویر
	screen U	روی پرده افکندن
	screen pipe U	لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
	screen position U	مکان صفحه
	screen size U	اندازه صفحه
	screen update U	بروز دراوردن صفحه
	genetic screen U	بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
	side screen U	چادر افتاب گیر
	silver screen U	سینما
	silver screen U	پرده سینما
	smoke screen U	پرده دود
	smoke screen U	موجب تاریکی وابهام
	screen memory U	خاطره پوشان
	screen grid U	توری غربال
	road screen U	پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
	screen coordinator U	هماهنگ کنند پوشش دریایی
	screen dump U	روبرداری صفحه
	chancel-screen U	[پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
	screen dump U	رونوشت صفحه نمایش
	screen factor U	ضریب شبکه
	screen font U	فونت یا قلم صفحه نمایش
	screen generator U	مولد صفحه
	screen generator U	مولد صفحه نمایش
	screen grid U	شبکه پردهای
	altar-screen U	[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
	screen pass U	پاس کوتاه به جلو پشت سددفاعی
	smoke screen U	پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
	vieming screen U	صفحه تلویزیون
	viewing screen U	صفحه تصویر
	wind screen U	شیشه جلوی اتومبیل
	acoustic screen	تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
	monitor screen U	صفحهنمایشگر
	screen case U	صفحهنمایش
	screen print U	چاپتصویر
	screen window U	پوششپنجره
	flat-screen U	تخت
	small screen U	صفحهتلویزیون
	On the movie screen. U	روی پرده سینما
	touch screen U	صفحه نمایش لمسی
	to screen a scene U	در روی پرده نشان دادن
	splash screen U	صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
	splinter screen U	پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
	genetic screen U	بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
	start up screen U	صفحه اغازگر
	startup screen U	متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
	projection screen U	صفحهنورافکن
	TFT screen U	SCREEN TRANSISTOR FILM THIN
	TFT screen U	روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
	tilting screen U	صفحه نوسان کننده
	choir-screen U	[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
	split screen U	صفحه شکافته
	metallized screen U	صفحه تصویر الومینیمی
	band screen U	صافی مخازن
	bar screen U	سرند
	bar screen U	غربال
	bar screen U	ریچه مشبک
	bar screen U	دریچه مشبک
	antisubmarine screen U	پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
	brass screen U	توری برنجی
	fire screen U	پنجره بخاری
	flashback screen U	توری مانع شعله
	panel screen U	صفحه
	aluminized screen U	صفحه تصویر الومینیمی
	split screen U	نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
	split screen U	صفحه تقسیم بندی شده
	split screen U	صفحه نمایش تقسیم شده
	split screen U	صفحه نمایش دوبخشی
	split-screen U	نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
	split-screen U	صفحه شکسته
	split-screen U	صفحه شکافته
	split-screen U	صفحه تقسیم بندی شده
	split-screen U	صفحه نمایش تقسیم شده
	split-screen U	صفحه نمایش دوبخشی
	split screen U	صفحه شکسته
	fluorescent screen U	صفحه فلوئورسان
	fluorescent screen U	صفحه فلورسنت
	magnetic screen U	سپر مغناطیسی
	magnetic screen U	حفاظ مغناطیسی
	moving screen U	گشتی ممانعتی
	moving screen U	پوشش ممانعتی
	off screen buffer U	فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
	off screen formatting U	قالب بندی نامریی
	off screen image U	تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
	on screen formating U	قالب بندی مرئی
	picture screen U	صفحه تصویر
	radar screen U	صفحه تصویر رادار
	radar screen U	indicator position plain :syn display radar
	luminescent screen U	صفحه تصویر روشن
	light screen U	صفحه نور
	graphics screen U	صفحه گرافیکی
	focusing screen U	شیشه مات
	full screen U	تمام صفحه
	light screen U	پرده نور
	full screen terminal U	پایانه تمام صفحه
	bit mapped screen U	pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
	full screen editing U	ویرایش تمام صفحه
	dark trace screen U	صفحه تصویر تاریک
	metal backed screen U	صفحه تصویر الومینیمی
	eighty column screen U	صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
	to screen one's eyes from the sun U	از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
	wind screen wiper U	برف پاک کن
	youch sensitive screen U	صفحه حساس به تماس
	mirror backed screen U	صفحه تصویر الومینیمی
	bit mapped screen U	RA قرار گیرد
	half tone screen U	صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
	screen grid voltage U	ولتاژ شبکه پردهای
	luminescent screen tube U	لامپ تصویر روشن
	screen saver utility U	برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
	anti dazzle screen U	شیشه ضد نور
	ansi screen control U	کنترل صفحه نمایش ANSI
	anti dazzle screen U	شیشه نورگیر
	Use this command to send the output to a file instead of to the screen. U	برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
	air operated pendulum type screen wiper U	بادامک پاندولی بادی