Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scratch line
U
خط شروع مسابقه
scratch line
U
خط اغاز
scratch line
U
خط فول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
You scratch my back and Ill scratch yours.
<proverb>
U
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
You scratch my back and Ill scratch yours.
<proverb>
U
تو پشت مرا مى خارانى من نیز پشت تو را .
you scratch my back and I'll scratch yours
<idiom>
U
بهم نان قرض دادن
[اصطلاح]
you scratch my back and I'll scratch yours
<idiom>
U
بهم کمک کردن
scratch
U
خط زدن قلم زدن
from scratch
<idiom>
U
از ابتدا
scratch
U
خراشیدن
scratch
U
خط زدن
scratch
U
چرکنویس
scratch
U
پاک کردن
scratch
U
کناره گیری
scratch
U
حذف بازیگر انجام خطا خطا
scratch
U
سریع پارو زدن موج سواربرای رسیدن به موج خطاکردن
scratch
U
علامت روی سطح دیسک
scratch
U
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratch
U
تراش چرکنویس
scratch
U
حذف کردن
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
U
خراش
to scratch up
U
بسختی اندوختن
to scratch off
U
پاک کردن
to scratch off
U
تراشیدن
to scratch along
U
پلکیدن
scratch
U
خاراندن
to scratch about
U
جستجو کردن
to scratch about
U
تقلا کردن
scratch paper
U
کاغذ یادداشت
scratch tape
U
نوار چرکنویس
scratch filter
U
صافی پیکاپ
scratch pads
U
یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
scratch where it itches
U
هر جایی را که میخاردبخارانید
scratch file
U
فایل چرکنویس
scratch spin
U
چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
scratch sheet
U
برگه نامنویسی اسبها
scratch paper
U
کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
scratch file
U
نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
To start from scratch.
U
از اول شروع کردن ( از اول بسم الله )
scratch hardness
U
درجه سختی خراش
scratch file
U
ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
scratch file
U
فایل موقتی
scratch pad
U
یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
scratch the surface
<idiom>
U
تازه شروع به کار کردن
To start from scratch .
U
از هیچ شروع کردن
To scratch each others back .
U
بهم نان قرض دادن
scratch hardness tester
U
ازمایشگر سختی خراش
up to par/scratch/snuff/the mark
<idiom>
U
متناسب با استاندارد طبیعی
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault
U
اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault
U
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault
U
تماس خطوط
line by line milling
U
فرز کردن سطری
line by line milling
U
فرز کردن سطر به سطر
line to line voltage
U
ولتاژ بین دو خط
line to line voltage
U
ولتاژ زنجیر شده
line to line spacing
U
فاصله سطور
line by line analysis
U
تجزیه سطر به سطر
line by line
U
سطر به سطر
on line
U
درون خطی
on line
U
متصل
on line
U
مورداستعمال
on line
U
داخل رده
on line
U
در خط
on line
U
مستقیم
below the line
U
درامد یا هزینه غیر مترقبه
to come in to line
U
موافقت کردن
line up
U
ردیف ایستادن تیم
line-up
U
به خط شدن
line-up
U
به ترتیب ایستادن
line-up
U
ردیف ایستادن تیم
the line
U
صف
to come in to line
U
در صف امدن
mean line
U
خط میان
line up
U
به ترتیب ایستادن
down the line
<idiom>
U
درآینده
all along the line
U
در همه جا
all along the line
U
درامتدادهمه خط
line out
U
با خط علامت گذاشتن
on the line
U
هواپیمای اماده پرواز
out of line
U
خارج از خط جبهه
down line
U
بار کردن پایین خطی
out of line
U
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
down the line
U
ضربه از کنار زمین
line up
<idiom>
U
به صف کردن
line up
<idiom>
U
به درستی میزان کردن
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
along line
U
در امتداد خطوط
along line
U
در خط
line out
U
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
necessary line
U
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
in line
U
همراستا
in line
U
شمشیر در وضع حمله
o o line
U
خط تقسیم دیدبانی
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
o o line
U
خط دیدبانی سپاه
in line
<idiom>
U
با محدودیت متداول
old line
U
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
old line
U
محافظه کار
on line help
U
کمک مستقیم
out of line
<idiom>
U
ناصحیح
line
U
اراستن
line
U
شعبه
line
U
در سمت
line
U
صفی در خط
line
U
خط صف
line
U
: خط کشیدن
line
U
اتصال فیزیکی به ارسال داده
line
U
لجام
line
U
دهنه
line
U
خط انداختن در
line
U
محصول
line
U
لاین
line
U
بخط کردن
line
U
استرکردن
line
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
U
نسب
line
U
خط زدن
line
U
حدود رویه
line
U
طرز
line
U
جاده
line
U
جبهه جنگ
line
U
خط دار کردن
line
U
سیم
line
U
رشته
line
U
طناب سیم
line
U
رسن
line
U
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
U
ترازکردن
line
U
خط
line
U
پوشاندن
Are you still on the line?
U
خط را قطع نکردی؟
Are you still on the line?
U
هنوز پشت تلفن هستی؟
line of d.
U
حد فاصل
line of d.
U
مرز
off line
U
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
off line
U
برون خطی
off line
U
غیر متصل
off line
U
قطع
off line
U
منفصل
line
U
: خط
line
U
سطر
by line
U
خط دوم یافرعی
by line
U
خط فرعی راه اهن
line
U
ریسمان
line
U
طناب خط
by line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
by-line
U
خط دوم یافرعی
by-line
U
خط فرعی راه اهن
line up
U
به خط شدن
line
U
رشته بند
line
U
ردیف
by-line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
mooring line
U
طناب مهار مین
multidrop line
U
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
multipoint line
U
خط چند نقطهای
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
message line
U
خط مخابره
morning line
U
امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
mould line
U
خط حاصل از تلاقی دو سطح
mooring line
U
سیم مهار
mason's line
U
ریسمان کار
multicore line
U
خط چند رشتهای
marriage line
U
عقدنامه سند ازدواج
local line
U
خط محلی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
reference line
U
خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
regression line
U
خط رگرسیون
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load line
U
خط بار
regression line
U
خط برگشت
loop line
U
دوراهی
lubber line
U
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
marriage line
U
گواهینامه ازدواج
median line
U
میانه
lyman line
U
خط لیمان
mach line
U
موج ضربهای ضعیف
lumber's line
U
خط سینه ناو
lumber's line
U
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
lubber's line
U
نشانگر سینه
lubber line
U
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
marline or line
U
طناب کوچک دولا
possibilities line
U
خط امکانات
phantom line
U
خط سری
phase line
U
خط مبداء حرکت جنگی
phase line
U
خط خیز
percolation line
U
خط نفوذ
penny a line
U
ارزان نویس بی مایه
profile line
U
نیمرخ زمین
penny a line
U
پست
penny a line
U
ارزان
peaked line
U
خط پاره پاره
peaked line
U
خط چین
phantom line
U
خط فرضی
pipe line
U
خط لوله
possibilities line
U
خط بودجه
poverty line
U
خط فقر
price line
U
خط قیمت
principal line
U
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com