English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scheduled plane U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
scheduled service plane U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
Other Matches
scheduled U برنامه زمان بندی فهرست
scheduled U در برنامه منظورکردن
scheduled U فهرست راهنمای قانون
scheduled U ریز برنامه
scheduled U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
non scheduled U زمان بندی نشده
scheduled U برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled U برنامه
scheduled U صورت فهرست
scheduled U جدول
scheduled U فرانما
scheduled U زمانبندی
scheduled U صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
scheduled U برنامه ریزی کردن
scheduled U برنامه زمانی
scheduled U زمان بندی کردن
scheduled U برنامه اجرائی
scheduled U برنامه زمان بندی
scheduled U دربرنامه گذاردن
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
scheduled target U اماج طبق برنامه
scheduled fire U اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
scheduled circuits U خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
The conference is scheduled for bahman 20 . U کنفرانس قرار است 20 بهمن تشکیل شود
plane U سطح صاف
plane U سطح هموار
plane U سطح تراز مسطح
plane U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
z-plane U صفحه مختلط [ریاضی]
to plane a way or down U بارنده صاف کردن
plane U با رنده صاف کردن
plane U مسطح
plane U سطح مستوی
plane U صفحه
plane U صاف مسطح
plane U رنده کردن
plane U هموار
plane U جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane U صاف کردن پرواز
plane U هواپیما
plane U افقی سطح افق افقی کردن
plane U رویه هموار
plane U صاف هواپیما
plane U رنده
polarization plane U صفحه قطبش
rabbet plane U رنده کام کنی
reflection plane U صفحه بازتاب
plane of departure U سطح قائم مسیر گلوله
reflection plane U صفحه انعکاس
rolling plane U صفحه غلطشی
routing plane U رنده تهرند
routing plane U رنده کفرند
sagittal plane U صفحه سهمی
sash plane U رنده بغل
torpedo plane U هواپیمای اژدر افکن
plane wave U موج مسطح
plane wave U موج صفحهای
plane table U سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
plane of bending U صفحه خمش
plane of asymmetry U سطح مسیر لغزش انحرافی
plane of asymmetry U سطح انحراف مسیر
plane knife U تیغه رنده
plane of fire U سطح تیر
plane of fire U افق مسیرتیراندازی
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane of reflection U صفحه بازتاب
plane of rotation U سطح دوران
plane iron U تیغه نجاری
plane of symmetry U سطح تقارن
plane of symmetry U صفحه تقارن
plane polarized U تابشهای الکترومگنتیک
plane of site U سطح قائم مار بر سکوی تیر
rabbet plane U رنده دو راهه
sea plane U هواپیمایی دریایی
plane figure شکل مسطح
plane projection U طرحمسطح
To board a plane. U سوار هواپیما شدن
plane tree U درخت چنار
plane [Platanus] U درخت چنار
complex plane U صفحه مختلط [ریاضی]
passenger plane U هواپیمای مسافربری
diving plane U پرهزیردریایی
toothing plane U رنده خط گیری
slant plane U صفحه مسیر هدف
slip plane U سطح لغزش
smooth plane U رنده صاف کاری
smooth with the plane U رنده کردن
smoothing plane U رنده پرداخت
smoothing plane U رنده دو تیغ
stick plane U رنده میله دار
stick plane U رنده با تیغه گرد
symmetry plane U صفحه تقارن
this line is p to that plane U این خط نسبت به ان سطح عموداست
tooth plane U رنده دندانه دار
toothing plane U رنده خشخاش
What time does the plane take off? U چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
air plane U هواپیما
datum plane U افق مبنا
datum plane U سطح مبنای اب دریا
focal plane U افق مار بر کانون عدسی
focal plane U افق کانونی
focal plane U صفحه کانونی
frontal plane U سطح تاجی
glide plane U سطح لغزش
grooving plane U رنده کام کنی
grooving plane U رنده شیار
gyro plane U سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
hand plane U رنده کردن دستی
horizontal plane U صفحه افقی
horizontal plane U صفحه عرضی
transverse plane U صفحه افقی
transverse plane U صفحه عرضی
image plane U سطح تصویر
datum plane U سطح مبنای ارتفاع
rebate plane U رنده کام کنی
dado plane U رنده کام کنی
air plane U طیاره
attack plane U هواپیمای تک
back plane U یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
battle plane U هواپیمای جنگی
bedding plane U بستره
adjustable plane U رنده درجه دار
chord plane U صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
cleavage plane U سطح مرزی
compass plane U رنده سینه
core plane U صفحه چنبره ها
cross plane U رنده کردن
crossing plane U سطح تقاطع
crystal plane U سطح کریستالی
crystal plane U سطح بلوری
crystal plane U صفحه بلور
cutting plane U صفحه برش
incidence plane U صفحه تابش
plane of incidence U صفحه تابش
plane iron U تیغ رنده
moulding plane U رنده ابزار
normal plane U توزیع نرمال
normal plane U صفحه قائم
objective plane U سطح افق هدف
objective plane U افق هدف
oblique plane U سطح مورب
plane angle U زاویه مستوی
plane as a pikestaff مانند آفتاب روشن
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
plane geometry U هندسه مسطحه
plane guard U ناوگارد نجات
plane guard U ناو نجات
middle plane U صفحه میانتار
jack plane U رنده بزرگ
jack plane U رنده درشت تراش
jack plane U رنده دستگاه
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
jointing plane U رنده دستگاه
jointing plane U رنده بلند
inclined plane U سطح مورب
inclined plane U سطح شیبدار
incline plane U سطح مایل
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
inclined plane U سطح شیب دار
incline plane U غفلت گاه
plane of departure U سطح قائم تیر
negative photo plane U سطح افق شیشه عکس
inclined shear plane U سطح برش مایل
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
to bring to the same plane [height] U به یک صفحه [بلندی] آوردن
backing iron of plane U پشت تیغ
european type plane U رنده فرنگی
focal plane shutter U صفحهروم دریچهعدسی
mirror plane of symmetry U صفحه تقارن اینهای
plane of mirror symmetry U صفحه تقارن اینهای
plane table map U نقشه مسطحه عوارض نما
plane sinusoidal wave U موج سینوسی صفحهای
plane polarized light U نور قطبیده مسطح
negative photo plane U افق شیشه عکاسی
The plane to ... departs at ... o'clock. U هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
to miss a flight [plane] U پرواز [خود] را از دست دادن
body of carpenter's plane U کوله رنده نجاری
high focal plane buoy U ارتفاعکانونیپروانهراهنمایشناور
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com