English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scatter read gather write U خواندن توزیعی و نوشتن تجمعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scatter read U دستیابی وخواندن داده ذخیره شده در محلهای مختلف
scatter read U پراکنده خوانی
he cannot read or write U خواندن ونوشتن نمیداند سوادندارد
write once read many U چند باربخوان
read/write U خواندن- نوشتن
write once read many U چند بار بازیاب
write once read many U یکبار نویس
He can neither read nor write. U نه می تواند بخواند نه بنویسد
read/write file U فایل خواندنی / نوشتنی
read/write memory U حافظه خواندنی / نوشتنی
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
read write head U نوک خواندن و نوشتن
read/write head U هدخواندن- نوشتن
direct read after write U خواندن مستقیم پس از نوشتن
read/write head U نوک خواندن / نوشتن
read write privilege U امتیاز خواندن- نوشتن
Every one is supposed to know to read and write . U فرض بر اینست که هر کس خواندن ونوشتن را می داند
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
gather U جمع کردن
to gather way U شروع بحرکت کردن
to gather up U جمع کردن برچیدن
to gather up U گرداوردن
to gather together U جمع کردن فراهم اوردن
to gather together U گرداوردن
gather U نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gather U دریافت داده از منابع مختلف
gather U گرد امدن
gather U جمع شدن
gather U بزرگ شدن
gather U گرد کردن گرداوری کردن
gather U نتیجه گرفتن استباط کردن
to gather head U قوت گرفتن سرپیداکردن
gather skirt U دامنچیندار
to gather information [about; on] U جمع آوری کردن اطلاعات [در مورد]
gather writer U تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی
gather sternway U شروع به عقب رفتن
to gather head U نیروگرفتن
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
wool gather U خیالبافی کردن
gather headway U شروع به جلو رفتن
wool gather U حواس پرت بودن
scatter U پریشان کردن افشاندن
scatter U متفرق کردن
scatter U پراکندگی
scatter U پراکنده شدن پراکنده کردن
scatter U ازهم جدا کردن
scatter U پخش کردن
scatter U پراکندن
scatter U تفرقه
scatter U پراکنده کردن پخش کردن
scatter U پخش
scatter U تفرق
scatter around <idiom> U غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
to gather supporters around oneself U جمع آوری کردن هواداران به دور خود
scatter pin U سنجاق سینه
tropospheric scatter U سیستم ارتباط چند چانله تروپوسفری
scatter cushion U کوسنپفی
scatter rug U قالیچه کوچک
scatter program U نمودار پراکنده
scatter plot U ترسیم پراکنده
scatter plot U ترسیم توزیعی
scatter arm U ناتوانی در پرتاب یا پاس
scatter brained U پریشان خیال
scatter brained U پرت گو
scatter brained U گیج
scatter diagram U نمودار پراکندگی
scatter diagram U دیاگرام پراکنش
scatter load U بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
scatter load U حافظه
Read out the letter. Read the letter aloud. U نامه را بلند بخوان
pc write U IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
to write off U به اسانی نوشتن
write this way U این جوربنویسید
write-in U رای دادن به کسی که نامش در فهرست کاندیدها نیست
write-in U شخصی که نام او در فهرست کاندیدها نیست ولی به او رایمیدهند
to write off U زود نوشتن وفرستادن
to write out U مفصلانوشتن
Please write it like this (this way). U اینطور بنویسید
write off <idiom> U تسویهحساب کردن
write off <idiom> U پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
write up <idiom> U مقامی را به حساب آوردن
write out U به تفصیل نوشتن
write-in U وابسته به اینگونه رای
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
over write U جای نوشتن
over write U جای نوشت
write-off U زود نوشتن
to write out U بتفضیل نوشتن
to write up U ستودن
to write off U قلم زدن
write down U ثبت کردن
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
asking to write U استکتاب
write this way U اینطور بنویسید
write up U ستودن
write-off U حذف کردن
write-off U مستهلک کردن
write U قراردادن متن یا داده روی دیسک یا نوار
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
write U وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
write-off U قلم زدن
write off U از دفتر خارج کردن
write up U به تفصیل نوشتن
write up U به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
write-up U ستودن
write-up U به تفصیل نوشتن
write-up U به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
write off U زود نوشتن
write off U قلم زدن
write off U حذف کردن
write off U مستهلک کردن
write-off U از دفتر خارج کردن
write U سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد
write U وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
write U نوشتن
write U کسر کردن
write U تالیف کردن
write U انشاکردن
write U تحریر کردن
write U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
write U ثبت رای کتبی
write U با اب وتاب شرح دادن
write U رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
write U سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
to read over something U چیزی را کاملا خواندن
Read me right ... U من را درست درک بکن ...
read U بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
read U گیرندهای که میتواند داده از سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فالاپی دیسک بخواند یا بنویسد
read U ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
to read through something U چیزی را کاملا خواندن
read U 1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
to read through something U چیزی را از اول تا آخر خواندن
well read U اهل مطالعه و تحقیق
to read over something U چیزی را از اول تا آخر خواندن
read U اسکن کردن متن چاپ شده
read U کانال حمل داده که در دو جهت حرکت میکند
read U تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
read U رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
read U تعبیر کردن
read U بازخواندن
read U خواندن
read U قرائت کردن
read U عملیات خواندن که در آن داده ذخیره شده پس از بازیابی پک میشود
read U سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read U مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read U وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
read U بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود
read U وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
read U گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
to read off U از روی چیزی خواندن بلندخواندن
to read out U بلند خواندن
to read too much into U تفسیر ناموجه کردن
read U خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
well read U با اطلاع
well-read U اهل مطالعه و تحقیق
read in U ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
read U استنباط کردن
read only U تنها خواندنی
read only U فقط خواندنی
read out U بازخوانی
well-read U با اطلاع
to write up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
write-offs U زود نوشتن
write-offs U از دفتر خارج کردن
he dose not know how to write U نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
write protect U شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
write protect U قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
write off capital U مستهلک شدن سرمایه
write me the result U نتیجه را برای من بنویسید
write me every week U هر هفته برای من نامه بنویسید
write head U هد نوشتن
write head U نوک نوشتن
write-offs U قلم زدن
ghost-write U کتاب مقاله یا سخنرانیکهبنام شخصدیگریارائهگردد
to write an exam U امتحان کتبی نوشتن
to write out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
write-offs U مستهلک کردن
Teach him how to write . U نوشتن را باو یاد بده
Please write down your new address . U لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
I have some letters to write . U چند تا کاغذ باید بنویسم
He cant reade let alone write. U خواندن هم بلد نیست چه رسد به نوشتن
write-offs U حذف کردن
i write an article U مقالهای مینویسم
type write U ماشین نویسی کردن
to write in ink U بامرکب یاجوهرنوشتن
write-ups U به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
to write up an accident U شرح واقعهای را بتفضیل نوشتن
type write U با ماشین تحریر نوشتن
write-ups U به تفصیل نوشتن
write-ups U ستودن
type write U ماشین کردن
digital read out U نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
destructive read out U بازخوانی مخرب
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
read only storage U انباره فقط خواندنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com