English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
satellite computer U کامپیوتر ماهوارهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
satellite U پیرو
satellite U کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
satellite U کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
satellite U ترمینال کامپیوتری که خارج شبکه اصلی است
satellite U قمر مصنوعی ماهواره
satellite U قمر
satellite U ماه
satellite U ماهواره قمر مصنویی
satellite U قمر مصنوعی
satellite U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellite U ماهواره
satellite U انگل
communications satellite U ماهوارههای مخابراتی
communications satellite U ماهواره ارتباطاتی
communication satellite U اقمارمخابراتی
wheel satellite U ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
artificial satellite U قمر مصنوعی
artificial satellite U 2 satellite : syn
artificial satellite U ماهواره
satellite town U پیراشهر
satellite processor U پردازشگر پیرو
equatorial satellite U ماهواره استوایی
foixed satellite U ماهواره ثابت
satellite communications U مخابره ماهوارهای
satellite terminal U ترمینالفضاپیما
communication satellite U ماهواره مخابراتی
satellite defense U پدافند ماهوارهای
satellite defense U پدافند ضدماهوارهای
satellite navigation U ناوبری ماهوارهای
launcher/satellite separation U جسمشماورماهوارهجدا
computer U ماشین حساب کامپیوتر
My Computer U نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer U ماشین حساب
computer U شمارنده
computer U ماشین الکترونیکی
computer U ماشین متفکر
computer U حسابگر الکترونی
computer U کامپیوتر
computer U رایانه
computer U اکامپیوتر
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
duplex computer U کامپیوتر مضاعف
infected computer U کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
independent computer U manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer U کامپیوتر دیجیتالی
computer memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
laptop computer U کامپیوتر دستی یا کیفی
mainframe computer U استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer U وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
ibm computer U ماشین حساب ای بی ام
ibm computer U کامپیوتر ای بی ام
hybrid computer U کامپیوتر دو رگه
human computer U امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
guest computer U کامپیوتر مهمان
four address computer U کامپیوتر چهار نشانی
flight computer U کامپیوتر پرواز
first generation computer U کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
incremental computer U کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
hybrid computer U کامپیوترترکیبی
digital computer U کامپیوتردیجیتال
digital computer U کامپیوتر
computer time U وقت کامپیوتر
computer system U سیستم کامپیوتری
computer store U فروشگاه کامپیوتر
computer simulation U شبیه سازی کامپیوتری
computer simulation U کامپیوتری
computer simulation U شبیه سازی
computer security U امنیت کامپیوتر
computer science U علوم کامپیوتر
computer science U علم کامپیوتر
computer typesetting U حروف چینی کامپیوتری
computer user U استفاده کننده کامپیوتر
digital computer U کامپیوتر عددی
computer revolution U تحول کامپیوتر
digital computer U کامپیوتر رقمی
desktop computer U کامپیوتر رومیزی
dedicated computer U کامپیوتر اختصاصی
control computer U کامپیوتر کنترل
computer word U کلمه کامپیوتری
computer vendor U فروشنده کامپیوتر
computer utility U خدمات کامپیوتری
computer utility U سودمندی کامپیوتر
computer salesman U فروشنده کامپیوتر
mainframe computer U سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
There's a jinx on this computer. U این رایانه جادو شده.
synchronous computer U کامپیوترهمزمان
synchronous computer U کامپیوتر همگام
stand alone computer U کامپیوتر مستقل
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer U کامپیوتر منبع
slave computer U کامپیوتر برده
sequential computer U کامپیوتر ترتیبی
serial computer U کامپیوترنوبتی
serial computer U کامپیوتر سری
talking computer U کامپیوتر سخنگو
target computer U کامپیوتر هدف
three address computer U کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
a stand-alone computer U یک رایانه مستقل
computer table U میزکامپیوتر
micro-computer U ریزکامپیوتر
micro-computer U ریزرایانه
micro-computer U خرد کامپیوتر
virtual computer U کامپیوتر مجازی
two address computer U کامپیوتربا دو نشانی
two address computer U کامپیوتر دو ادرسه
transportable computer U پس و پیش کردن
serial computer U کامپیوتر نوبتی
self adapting computer U کامپیوتر خود وفق
second generation computer U کامپیوتر نسل دوم
office computer U کامپیوتر اداری
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer U کامپیوتر مقصود
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer U کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer U کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer U نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
multiaccess computer U کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer U کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
on board computer U کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
one address computer U دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
one address computer U ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
ruggedized computer U کامپیوتر بادوام
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer U کامپیوتر قابل حمل
pocket computer U کامپیوتر جیبی
parallel computer U کامپیوتر موازی
one chip computer U کامپیوتر یک تراشهای
one address computer U کامپیوتریک ادرسه
one address computer U کامپیوتر یک نشانی
mainframe computer U مانند تعداد عملوند همزمان
computer readable U آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer conferencing U کنفرانس کامپیوتری
computer code U کد کامپیوتر
computer code U رمز کامپیوتر
computer code U رمز کامپیوتری
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
computer circuits U مدارهای کامپیوتری
computer center U مرکز کامپیوتر
computer camp U اردوی کامپیوتر
computer awarness U دانش کامپیوتر
computer artist U هنرمند کامپیوتر
computer art U هنر کامپیوتر
computer crime U جرم کامپیوتری
computer design U طراحی کامپیوتری
computer drawing U ترسیم کامپیوتری
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist U گرافیست کامپیوتری
computer generations U نسلهای کامپیوتر
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game U بازی کامپیوتری
computer flicks U فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer family U خانواده کامپیوتر
computer engineering U مهندسی کامپیوتر
computer engineer U مهندس کامپیوتر
computer enclosure U محفظه کامپیوتر
computer architecture U معماری کامپیوتر
apple computer U کامپیوتر اپل
analogue computer U کامپیوتر انالوگ
host computer U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
analog computer U کامپیوتر سنجشی
analog computer U کامپیوترقیاسی
analog computer U کامپیوتر انالوگ
analog computer U کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
analog computer U کامپیوتر تحلیلی
home computer U کامپیوتر خانگی
personal computer U کامپیوتر شخصی
host computer U کامپیوتر میزبان
host computer U کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده
computer based U بر مبنای کامپیوتر
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
asynchronous computer U کامپیوتر ناهنگام
computer architect U معمار کامپیوتر
computer animation U تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer animation U ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer assisted U بکمک کامپیوتر
computer aided U بکمک کامپیوتر
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
briefcase computer U کامپیوتر چمدانی
board computer U یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
automatic computer U کامپیوتر خودکار
asynchronous computer U کامپیوتر غیرهمزمان
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
host computer U کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
computer on a chip U کامپیوتر روی یک تراشه
computer literacy U دانش کامپیوتر
computer oriented U کامپیوتر گرا
computer operation U عملکرد کامپیوتری
computer instruction U دستورالعمل کامپیوتر
computer nik U استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
computer printout U چاپ کامپیوتری
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer language U زبان کامپیوتر
computer operator U اپراتور کامپیوتر
computer letter U حرف کامپیوتری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com