English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
sampling in motion U نمونه برداری در حال انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sampling U نمونه برداری
sampling U نمونه گیری
sampling U نمونه برداری مزه کردن
sampling U نمونه
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
controlled sampling U نمونه گیری کنترل شده
sampling test U ازمون نمونهای
quota sampling U نمونه گیری سهمیهای
domal sampling U نمونه گیری خانواری
double sampling U نمونه گیری چندگانه
fractional sampling U نمونه گیری مکانیکی
sampling rate U نرخ نمونه برداری
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
time sampling U نمونه گیری زمانی
stratified sampling U نمونه گیری لایهای
random sampling U نمونه گیری تصادفی
sampling population U جامعه نمونه گیری
sampling offer U عرضه ازمایشی
sampling error U خطای نمونه گیری
sampling error U اشتباه نمونه گیری
sampling equipment U دستگاه نمونه گیر
sampling distribution U توزیع نمونه گیری
sampling bias U سوداری نمونه گیری
sampling servo U دستگاه نمونه گیری خودکار
sampling tests U ازمایشهای نمونهای
sampling theory U نظریه نمونه گیری
sampling unit U واحد نمونه گیری
sampling variability U تغییر پذیری نمونه گیری
cluster sampling U نمونه گیری خوشهای
area sampling U نمونه گیری منطقه یی
area sampling U نمونه گیری منطقهای
behavior sampling U نمونه گیری از رفتار
acceptance sampling U نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
activity sampling U نمونه گیری از فعالیت
acceptance sampling U پذیرش کالاپس از نمونه برداری
biased sampling U نمونه برداری غیرتصادفی
accumulative sampling U نمونه گیری پیاپی
systematic random sampling U نمونه گیری تصادفی منظم
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
bed load sampling U نمونه برداری از بار کف
simple randon sampling U نمونه گیری تصادفی ساده
stratified random sampling U نمونه گیری لایهای تصادفی
motion U پیشنهادکردن
motion U جنبش
motion U تکان
motion U حرکت
motion U جنب وجوش
motion U پیشنهاد
motion U طرح دادن
motion U اشاره کردن
to put in motion U راه انداختن
wave motion U حرکت موجی
wave motion U حرکت موج
slow motion U کند جنبی
wave motion U انتشار موج
slow motion U کند
motion [politic] U پیشنهاد
slow motion U حرکت کند
slow motion U کند نمایی
slow-motion U برپیچسرخورنده
To set in motion. U بحرکت ؟ رآوردن
to decide on a motion U در مورد تقاضایی تصمیم گرفتن
to carry a motion U پیشنهادی را اجرا کردن
vortex motion U حرکت گردابی
vibrational motion U حرکت راتعاشی
equation of motion U معادله حرکت [فیزیک]
to set in motion U راه انداختن
to set in motion U بجریان انداختن به جنبش اوردن
to put in motion U بحرکت در اوردن
to put in motion U در جنبش دراوردن
to make a motion U پیشنهاد کردن بر ان شدن
to make a motion U اشاره کردن
transitional motion U حرکت انتقالی
translational motion U حرکت انتقالی
to put in motion U بکار انداختن
uniform motion U حرکت متشابه
simple motion U حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
upward motion U حرکت رو به بالا
set in motion U راه انداختن
harmonic motion U حرکت هماهنگ
circular motion U حرکت گردشی
equations of motion U معادلات حرکت
compound motion U حرکت مرکب
motion study U تحرک سنجی
motion study U مطالعه ی حرکت
motion study U حرکت پژوهی
motion analysis U تجزیه حرکت
motion analysis U تحلیل حرکات
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
motion pictures U سینما
helicoidal motion U حرکت پیچی یا مارپیچی
harmonic motion U اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
harmonic motion U الحان مرکب
conrotatory motion U چرخش همسو
forward motion U جنبش پیشرو
drift motion U حرکت سوقی
disrotatory motion U چرخش ناهمسو
nonliner motion U حرکت غیرخطی
oscillating motion U حرکت نوسانی
oscillatory motion U جنبش تاب وار
rotational motion U حرکت چرخشی
rotary motion U حرکت دایرهای
retrograde motion U حرکت رجعی
relative motion U حرکت نسبی
range of motion U دامنه حرکت
proper motion U حرکت خاص
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
motion picture U سینما
apparent motion U حرکت فاهری
circular motion U حرکت دایرهای
oscillatory motion U نوسان
perpetual motion U حرکت دائم
circular motion U حرکت مستدیر
ballistic motion U حرکت پرتابی
constant of motion U ثابت حرکت
to carry a motion by acclamation U درخواستی [رأیی] را بوسیله بله گفتن اکثریت پذیرفتن
horizontal motion lock U دستهتنظیمافقی
damped harmonic motion U حرکت هماهنگ میرا
simple harmonic motion U حرکت نوسانی ساده
simple harmonic motion U حرکت هماهنگ ساده
perpetual motion machine U ماشین با حرکت دائم
slow motion picture U تصویر با حرکت اهسته
perpetual motion machine U ماشین خودکار دائمی
time and motion study U بررسی زمان و حرکت
newton's laws of motion U قوانین نیوتون
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتن
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتون
laws of motion of capitalism U قوانین حرکت سرمایه داری
lagrange's equations of motion U معادلات حرکت لاگرانژ
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
main motion [at a party conference etc.] U دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
transmission of the rotary motion to the rotor U ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین
steady state wave motion U حرکت موجی پایا
To get things moving. To set the wheels in motion. U کارها راراه انداختن
To get things moving. To set the ball rolling. To set the wheels in motion. U کارها را بجریان انداختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com