English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sales forecasting model U مدل پیش فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sales forecasting U پیش بینی فروش
budget forecasting model U مدل پیشگویی بودجهای
forecasting U پیش نگری
forecasting U پیش بینی
economic forecasting U پیش بینی اقتصادی
surf forecasting U پیش بینی موج دریا
forecasting methods U روشهای پیش بینی
long run forecasting U پیش بینی بلند مدت
sales U فروشی
sales U فروش [اقتصاد]
to further sales U فروش را بالا بردن
sales d. U دفتر فروش روزنامه
sales {pl} U مقدار فروش
sales U مربوط به فروش
sales U فروش
sales U حراج
sales U برای فروش حراجی
sales {pl} U حجم معاملات
sales {pl} U گردش معاملات
sales {pl} U حجم فروش
sales U جنس فروشی فروش
sales expectations U فروش مورد انتظار
sales figure U ارقام فروش
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
sales for the account U فروش نسیه
sales for the account U فروش مدت دار
contract of sales U قرارداد فروش
sales force U فروشندگان
sales tax U مالیات فروش
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
sales department U قسمت فروش
sales agent U نماینده فروش
retail sales U خرده فروشی
sales department U بخش فروش
sales accounting U حسابداری فروش
forward sales U پیش فروش
forward sales U فروش کالاجهت تحویل در اینده
sales analysis U تحلیل فروش
sales area U بازار فروش
sales area U حیطه فروش
sales check U صورت فروش
sales contract U قرارداد فروش
forward sales U فروش سلف
peak sales U نقطه اوج فروش
after sales service U سرویس
sales woman U فروشنده زن
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
sales clerk U فروشنده
tie in sales U حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
sales clerks U فروشنده
volume of sales U مقدار فروش
volume of sales U حجم معاملات
volume of sales U حجم فروش
volume of sales U گردش معاملات
sales tax U مالیات بر فروش
sales tax U مالیات بر فروش کالا
sales represntative U نمایندگی فروش
after sales service U سرویس خدماتی
sales talk U مذاکره وبازار گرمی برای فروش
sales man U فروشنده
sales man U ویزیتور
sales man U فروشنده سیار
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
sales manager U مدیر فروش
sales promotion U تبلیغ فروش
sales promotion U تبلیغ جهت فروش
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
sales register U صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
sales representative U نماینده فروش
technical sales and distribution U فروش فناوری و پخش
general sales taxes U مالیات بر مصرف کلی وجزیی
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
general sales tax U مالیات عمومی بر فروش
option of sales unfulfilled in part U خیار تبعض صفقه
model U نمونه
model U قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود
model U طرح
model U نوع یک محصول
model U گونه یک محصول
model U کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
model U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
model U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
s s model U الگوی محرک- محرک
model U نمونه اصلی
model U قالب
model U مدل سازی
model U نمونه قرار دادن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
model U شکل دادن
model U طرح ریختن ساختن
model U نقشه
model U قالب طرح
model U سرمشق
model U مدل
s r s model U الگوی محرک- پاسخ- محرک
s r model U الگوی محرک- پاسخ
s o r model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
model U الگو
new model U از نوطرح کردن
validation of a model U تحقق پذیری یک الگو
two sector model U الگوی دو بخشی
molecular model U الگوی مولکولی
tiny model U مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
neoclassical model U الگوی نئوکلاسیک
test model U نمونه ی ازمایش
noncompetitive model U الگوی غیر رقابتی
stochastic model U نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
stochastic model U الگوی تصادفی
she was a model of besuty U نمونه زیبایی بود
hierarchical model U مدل سلسله مراتبی
haavelmo model U الگوی هاولمو
validation of a model U اعتبار یک الگو
model geometric U یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
vintage model U الگوی زمانی
imageing model U روش یا مدل ارائه تصاویر
large model U مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
huge model U مدل حافظه پردازنده Intel که به کد داده و برنامه اجازه ارسال بر حسب کیلوبایت میدهد.
macro model U الگوی کلان
mathematical model U الگوی ریاضی
model geometric U نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
mathematical model U مدل ریاضی
mathematicl model U الگوی ریاضی
micro model U الگوی خرد
station model U مدلهواشناسی
dressmaker's model U مانکنخیاطی
model building U الگوسازی
vintage model U الگوی مقطع زمانی
bohr model U مدل بور
probabilistic model U الگوی تصادفی
normative model U الگوی هنجاری
conjunctive model U الگوی عطفی
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
cosmological model U مدل کیهان شناختی
data model U مدل داده
decision model U الگوی تصمیم گیری
conceptual model U شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن
dynamic model U الگوی پویا
dynamic model U مدل پویا
electrical model U مدل الکتریکی
econometric model U الگوی اقتصادسنجی
relational model U مدل رابطهای
random model U الگوی تصادفی
random model U مدل تصادفی
pilot model U نمونه ازمایشی
pilot model U مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
deteministic model U مدل قطعی
pilot model U مدل ازمایشی
planning model U الگوی برنامه ریزی
probabilistic model U الگوی احتمالی
probabilistic model U مدل احتمالی
economic model U الگوی اقتصادی
file level model U نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
free electron model U الگوی الکترون ازاد
leading edge model U IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
ISO/OSI model U معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند
macro dynamic model U الگوی کلان پویا
ISO/OSI model U INTERCONNECTION SYSTEM OPEN/ORGANIZATION STANDARDS INTERNATIONAL
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
balanced growth model U الگوی رشد متوازن
wire frame model U نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
stick and ball model U الگوی گلوله و میله
perspective spatial model U مدل برجسته بینی
tandy model 000hl U IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
micro dynamic model U الگوی خرد پویا
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
space filling molecular model U الگوی مولکولی فضا پر کن
stimulus organism response model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
the math teacher-turned-model U آموزگار ریاضیی که مدل شده است.
Just check out the new sports car model! U نگاه بکن به مدل تازه خودروی کورسی !
sales and marketing [marketing] U فروش و بازاریابی
stimulus stimulus model U الگوی محرک- محرک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com