English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
safe water mark U علامتآببیخطر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high-water mark U بالاترین داغ اب
high water mark U بالاترین داغ اب
low water mark U نشان جزر کامل
low water mark U منتهای بدی اوضاع
he is safe to be there U حتما انجاخواهدبود
safe U به ضامن
safe U مطمئن
safe U ضامن
he is safe to be there U یقیناانجاخواهدبود
safe U گاوصندوق
safe U محفوظ
safe U سالم
it is safe to say U بدون ترس ازاشتباه یا اغراق گویی میتوان گفت
it is safe to say U بخوبی میتوان گفت
safe U ایمن
safe U امن
safe U بی خطر
safe U صحیح اطمینان بخش
safe U صدمه نخورده
conduct safe U جواز امان
conduct safe U خط امان
safe bet U بیخطر بدونریسک
safe passage U مجوزعبور مجوزترددمطمئن
safe-conducts U خط امان
safe sex U آمیزشجنسیکنترلشدهماننداستفادهاز"کاندوم "
safe-conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts U جواز امان
safe-conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe-conducts U اجازه عبور از منطقه ممنوعه
safe-conducts U رخصت عبور
safe conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts U امان نامه
safe-conducts U امان دادن
To be on the safe side. U خیلی احتیاط بخرج دادن
to be on the safe side U باقی نباشد
fail-safe U ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail-safe U تخریب امن
fail-safe U با خرابی امن
fail safe U تخریب امن
to play it safe U با احتیاط عمل کردن [اصطلاح روزمره]
fail safe U ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail safe U با خرابی امن
to be on the safe side U برای اینکه احتمال اشتباه
to be in safe keeping U درجای امن بودن
(on the) safe side <idiom> U سخت سرزنش کردن
can you pronounce him safe U ایا میتوانید
can you pronounce him safe U بگویید که اواز خطر محفوظ است
safe conducts U جواز امان
safe conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
meat safe U قفسه توری
safe from danger U محفوظ از خطر
safe guard U نگهداری
safe guard U حفافت
safe keeping U نگهداری
safe keeping U حفظ
safe keeping U حفافت توجه
safe life U عمر مطمئن
safe load U بار مجاز
safe altitude U ارتفاع امن
safe mode U حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
safe format U عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
safe distance U مسافت امن اطراف مین
safe distance U فاصله بی خطر
meat safe U قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
render safe U به ضامن کردن مین
render safe U بی اثرکردن مین یا وسایل انفجاری یا بمب
safe altitude U ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
safe and sound U صحیح وتندرست
safe area U منطقه امن
safe area U منطقه بی خطر
safe custody U حرز
safe deposit U گاوصندوق
safe deposit U صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
safe pledge U کفالت
safe pledge U وجه الکفاله
safe conducts U اجازه عبور از منطقه ممنوعه
safe conduct U رخصت عبور
safe conduct U اجازه عبور از منطقه ممنوعه
safe conduct U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conduct U جواز امان
safe conduct U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts U خط امان
safe conducts U امان نامه
safe conducts U امان دادن
safe conducts U رخصت عبور
safe conduct U امان دادن
safe conduct U امان نامه
safe conduct U خط امان
safe valve U دریچه اطمینان
safe house U خانه امن
safe valve U دریچه ایمنی
safe valve U در رو
safe velocity U سرعت مطلوب
safe yield U بده قابل برداشت
safe yield U بده قابل اطمینان
safe working load U بارکاری مطمئن
temporary safe conduct U امان
maximum safe temperature U درجه حرارت مجاز حداکثر
In a secure ( safe ) place. U درمحل محکم وامنی
safe conduct holder U مستامن
safe loads tables U جداول بارهای مجاز
breaking into safe custody U هتک حرز
property kept in safe custody U مال محرز
fail safe system U سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
Ton play safe . To tread cautiously. U با احتیاط عمل کردن
mark U ارزه
mark of d. U نشان امتیازیا افتخار
mark mark U اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
mark down U کاهش قیمتها
mark U علامت گذاشتن
mark U حد
mark U توجه کردن
mark-up U سود توزیع کننده
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
to mark off U جدا کردن
mark up U افزایش قیمت
mark up U سود توزیع کننده کالا
to mark out one's course U طرحی برای رویه خود ریختن
mark U مرز
mark down U کاهش قیمت
mark down U پایین اوردن قیمت
mark U نمره
mark U نشانه
mark U نشان علامت
mark U داغ
mark U هدف
beside the mark U پرت
beside the mark U خارج ازموضوع
mark U مدرک
mark U گواهی
mark U پایه نقطه
mark off U خط کشیدن
mark U درجه
below the mark U پایین تر از میزان مقر ر
mark down U تنزل قیمت
mark U نمره گذاری کردن علامت
mark U علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark U نشان کردن نشان
mark U نشان
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U بل گی_ری خوب
mark U 01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف
mark U نشانه کردن حریف
mark U مارک
mark U ایه
mark U کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark U وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mark U کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
mark U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark U قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
mark U علامت گذاری روی چیزی
mark U بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark U علامت
mark U اثر
mark U علامت گذاری کردن
mark U علامت گذاری
mark U پایه
mark U علامت نشانه هدف
mark U سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
stonemason's mark U نشان سنگ کار
file mark U علامت فایل
file mark U نشان پرونده
stonemason's mark U علامت سنگتراش
mother's mark U خال
field mark U نشان میدان
plate mark U نشان عیار
finger mark U اثر انگشت
piece mark U شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
frequency mark U علامت فرکانس
frequency mark U نشانه فرکانس
we missed our mark U تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
word mark U نشان کلمه
floating mark U نقاط ایستگاه برجسته بینی
floating mark U نقاط مواج عکس هوایی
word mark U علامت کلمه
finger mark U با انگشت چرک کردن
crop mark U در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند
shoulder mark U نشان سردوشی
pencil mark U نشان مدادی
Deutsche Mark U واحدپول
end mark U نشان خاتمه
end mark U نشان انتها
ear mark U نشان کردن
centre mark U نقطهمرکزی
sea mark U خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
ear mark U نشان
black mark U سابقهی بد
drag mark U محل فشار
guide mark U نشانهراهنما
lateral mark U علامتکناری
question mark U علامت سوال
shoulder mark U درجه سردوشی افسران
shoulder mark U درجه روی دوش
shoulder mark U نشان سردوشی علایم سردوشی
end mark U علامت بی پایان
space mark U علامت فاصله گذاری
special mark U علامتمخصوص
question mark U پرسش نشان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com