English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
saddle pillar U پایهصندلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pillar U رکن ارکان
pillar U رکن
pillar U ستون ساختن
pillar U جرز
pillar U پایه
pillar U ستون
right pillar U چوب راست رو [در دار قالی]
from pillar to post U ازیک دربدردیگر
from pillar to post U از این ستون بان ستون
earth pillar U گرز دیو
advertising pillar U ستون آگهی
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
pillar of the faith U ستون دین
pillar drill پایه دلر
pillar buoy U پایهشناور
door pillar U ستوندر
pillar boxes U صندوق پستی ستونی شکل
pillar box U صندوق پستی ستونی شکل
pillar of the faith U پایه دین
pillar of the faith U عماددین
pillar of the faith U رکن الدین
Such a one is fit for being placed insid a pillar. <proverb> U براى لاى جرز خوب است .
pillar post of battery U ستون باتری
in the saddle U سوار
in the saddle U اماده
in the saddle U حاضر
in the saddle U یراق صاحب مقام
in the saddle U صاحب اختیار
in the saddle <idiom> U تحت فرمان
saddle U حایل
saddle U پایه
saddle U زمین زینی شکل گردنه
saddle U زین کردن
saddle U صفحه رنده بند ماشین تراش
saddle U حائل
saddle U زین
saddle U پالان زدن
saddle U گردنه
saddle U سواری کردن
saddle U تحمیل کردن
saddle strap U فتراک
saddle tree U قلتاق
saddle strap U تسمه زین
saddle bronc U زین گذاری اسب نیمه رام
saddle point U منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
stock saddle U نوعی زین
saddle tree U یکجورگل لاله درامریکای شمالی
to saddle any one with a task U کاری را بدوش کسی گذاشتن
saddle pad U زین
saddle point U نقطه زینی
For the moment he is in the saddle. U فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
pack saddle U زین مخصوص بار
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
saddle point U نقطه زینی شکل
saddle nose U بینی فرو رفته
saddle link U حلقه زین دار
saddle bearer U زیرسری
saddle bearer U تکیه گاه
saddle bag U کیسه اب
saddle backed U خرپشته
pack saddle U زین بارگیری
side saddle U زین زنانه
side saddle U زین یک بری
side-saddle U زین زنانه
side-saddle U زین یک بری
saddle bearer U متکا
saddle blanket U نمد زین
saddle leather U چرم زین سازی
saddle horse U اسب سواری
saddle cover U غاشیه
saddle cover U زین پیچ
boot and saddle U سوار شوید
saddle cover U زین پوش
saddle cloth U پارچه زیر یا روی زین باشماره اسب
saddle bow U قاش زین
saddle bow U کوهه زین
saddle bronc riding U سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
butterfly saddle rug U قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com