Perdic | rub elbows/shoulders | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 37 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	rub elbows/shoulders <idiom> U	دریک سطح بودن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	elbows U	ارنج
	elbows U	دسته صندلی
	elbows U	با ارنج زدن
	elbows U	زانویی
	elbows U	زانو
	elbows U	زانویی دوردار
	out at elbows U	پاره
	out at elbows U	نادر
	out at elbows U	فقیر
Other Matches

	shoulders U	سمت موجی که هنوز نشکسته
	shoulders U	دو طرف خاکی جاده
	shoulders U	دوشی
	on one's shoulders <idiom> U	مسئولیت شخصی
	shoulders U	[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
	shoulders U	شانه راه
	shoulders U	دوش
	shoulders U	کتف
	shoulders U	هرچیزی شبیه شانه
	shoulders U	جناح
	shoulders U	باشانه زور دادن
	shoulders U	هل دادن
	shoulders U	فاصله بین گلوله وباروت
	shoulders U	شانه
	cold-shoulders U	بی اعتنایی کردن به
	shrug your shoulders <idiom> U	نشانه بی علاقه [لاقید] یا نا آگاه بودن [اصطلاح]
	He shrugged his shoulders. U	او [مرد] شانه اش را بالا انداخت.
	cold-shoulders U	خونسرد
	have a head on one's shoulders <idiom> U
	broad shoulders U	شانههای پهن
	broad shoulders U	نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
	rub shoulders with others U	با مردم امیزش کردن
	She is head and shoulders above others . U	یک سر وگردن از بقیه بلندتر است
	have an old head on young shoulders <idiom> U	جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
	to reject something with a shrug [of the shoulders] U	با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
	You cannot put old heads on young shoulders . <proverb> U	سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
	To rub shoulders with people of high society. Tobecome prominent. U	سری توی سرها درآوردن

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy