Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rotation billiard
U
بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
billiard
U
بازی بیلیارد
eight ball billiard
U
بیلیارد امریکایی
cribbage billiard
U
بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
cowboy billiard
U
بیلیارد کیسهای با گوی اصلی و 3 گوی به شمارههای 1و 3 و 5
billiard table
U
میز بیلیارد
billiard spot
U
نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
balking billiard
U
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
basebal billiard
U
نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12
eight ball billiard
U
تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
one and nine balls billiard
U
بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
nine ball billiard
U
بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
forty one billiard
U
بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
line up billiard
U
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
billiard cue
U
باچوببیلیاردزدن
one pocket billiard
U
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
bottle pocket billiard
U
بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
bumper pool billiard
U
بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
pill pool billiard
U
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
forty one continous billiard
U
بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
fifteen ball billiard
U
بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
straight pool billiard
U
بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
rotation about ...
U
دوران دور ...
[محوری یا جایی]
rotation by ...
U
گردش
[چرخش]
به مقدار ...
[ درجه دما یا زاویه]
rotation
U
مقدار چرخش یک شی
rotation
U
چرخش
rotation
U
چرخش دوران
rotation
U
حرکت وضعی
rotation
U
دوران
rotation
U
چرخه
rotation
U
گردش
rotation
U
تعویض
rotation
U
گرداندن
rotation
U
تعویض محل
rotation
U
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
rotation
U
گردش مشاغل
rotation
U
تعویض یکانها
rotation
U
دوری
rotation
U
دوران گردش بدور
rotation
U
چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
rotation
U
جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
rotation
U
گردش روتاسیون
rotation
U
جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
rotation system
U
توزیع تناوبی
rotation of crop
U
کشتگرد
rotation moment
U
گشتاور چرخشی
speed of rotation
U
گردش بر دقیقه
rotation inertia
U
لختی دورانی
rotation flow
U
شارش چرخشی
rotation flow
U
شارش دورانی
rotation coefficients
U
ضرایب مربوط به چرخش زمین که روی گلوله اثر دارد
speed of rotation
U
دور بر دقیقه
rotation viscosimeter
U
گرانروی سنج چرخشی
rotation around
[about]
a point
U
دوران دور نقطه ای
speed of rotation
U
چرخش بر دقیقه
anticlockwise rotation
U
گردش به چپ
anticlockwise rotation
U
گردش مخالف جهت عقربه ساعت
rotation of the turbine
U
چرخشتوربین
varimax rotation
U
چرخش واریماکس
upward rotation
U
چرخش رو به بالا
specific rotation
U
چرخش ویژه
sense of rotation
U
جهت دوران
rotation about a point
U
دوران دور یک نقطه
rotation about a line
U
دوران دور یک خط
right handed rotation
U
گردش به راست
fractional rotation
U
گردش کسری
angle of rotation
U
زاویه گردش
counterclockwise rotation
U
حرکت در خلاف عقربههای ساعت
counterclockwise rotation
U
گردش به چپ
clockwise rotation
U
گردش براست
clockwise rotation
U
گردش به راست
axis of rotation
U
محور دوران
axis of rotation
U
محور چرخش
angle of rotation
U
زاویه چرخش
angle of rotation
U
زاویه دوران
angle of rotation
U
زاویه دوران زاویه چرخش
free rotation
U
چرخش ازاد
hindered rotation
U
چرخش غیر ازاد
quartimax rotation
U
چرخش کوارتیماکس
proper rotation
U
چرخش متعارف
plane of rotation
U
سطح دوران
orthogonal rotation
U
چرخش عمودی
optical rotation
U
چرخش نوری
oblique rotation
U
چرخش مایل
oblimin rotation
U
چرخش مایل کمینه
oblimax rotation
U
چرخش مایل بیشینه
improper rotation
U
چرخش نامتعارف
molecular rotation
U
چرخش مولکولی
hindered rotation
U
چرخش ممانعت شده
rotation in a clockwise direction
U
گردش به راست
axial rotation symmerty
U
تقارن چرخشی محوری
rotation in a clockwise direction
U
گردش در جهت عقربه ساعت
instantaneous center of rotation
U
مرکز دوران لحظهای
left hand rotation
U
چپ گرد
blade rotation mechanism
U
چرخشدورانیتیغه
left handed rotation
U
گردش به چپ
energizing in field o phase rotation
U
تغذیه میدان دوار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com