Perdic | rock pool | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 173 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	rock pool U	استخرکوچک

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	pool U	منبع
	pool U	مخزن
	pool U	چاله اب
	pool U	سوراخ کردن
	pool U	نقب زدن
	pool U	تعمیرگاه
	pool U	قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
	pool U	دوره
	pool U	سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
	pool U	تصحیلات اشتراکی
	pool U	شریک شدن باهم اتحادکردن
	pool U	ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
	pool U	پارک موتوری
	pool U	استخر
	pool U	ابگیر
	pool U	حوض
	pool U	برکه چاله اب
	pool U	کولاب
	pool U	ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
	pool U	ائتلاف
	pool U	عده کارمند اماده برای انجام امری
	pool U	دسته زبده وکارازموده
	pool equipment U	وسایل پارک موتوری
	pool equipment U	وسایل تعمیرگاه
	pool rectifier U	یکسوکننده مایعی
	pool rectifier U	لامپ مایع
	pool tool U	میله زنی
	resting pool U	حوضچه ارامش
	pool cathode U	کاتد مایع
	pool ball U	هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
	motor pool U	گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
	boat pool U	حوضچه قایق
	motor pool U	پارک موتوری
	gold pool U	صندوق مشترک طلا
	pool tube U	لامپ مایع
	motor pool U	گاراژ
	motor pool U	خودروگاه
	buffer pool U	تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
	storage pool U	گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
	swimming pool U	استخر شنا
	swimming pool U	گرمابه [با استخر]
	swimming pool U	حمام [با استخر]
	pool tool U	حفاری با میله توپر
	wading pool U	استخر کودکان
	paddling pool U	استخرمصنوعیکوچکمخصوصبچهها
	bottom of the pool U	تهاستخر
	condensation pool U	استخرانقباض
	consolidated motor pool U	خودروگاه تمرکزی خودروگاه عمومی یا مشترک
	grid pool tube U	لامپ مایع شبکه دار
	indoor swimming pool U	استخر سر پوشیده
	mobile equipment pool U	بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
	pool cathode tube U	لامپ مایع
	mercury pool cathode U	کاتد جیوهای
	olympic size pool U	اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
	mercury pool tube U	لامپ مایع
	bumper pool billiard U	بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
	To pool resources to gether . U	کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
	How deep is the swimming pool ? U	گودی این استخر چقدر است ؟
	pill pool billiard U	بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
	physical motor pool U	پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
	normal pool level U	تراز بهنجار مخزن
	straight pool billiard U	بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
	Football pool [British English] U	قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
	All members are entitled to use the swimming pool. U	همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
	rock-like U	صخرهمانند
	the rock U	جبل الطارق
	rock U	جنباندن
	rock U	تکان نوسانی دادن
	rock U	جنباندن نوسان کردن
	rock U	جنبش
	rock U	سنگ
	rock U	خاره
	rock U	جنبیدن
	rock U	سنگ خاره صخره
	rock U	تخته سنگ یا صخره
	rock U	حرکت دورانی بال به دور بدنه
	rock U	صخره
	rock U	تکان
	rock U	تکان دادن
	to rock to sleep U	جنباندن
	rock toe U	سنگچین پایاب
	rock sucker U	مارماهی دریایی
	rock scorpion U	کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
	rock pitons U	انواع میخهای سنگ نوردی
	rock pigeon U	کبوتر کوهی
	impervious rock U	تختهسنگغیرقابلنفوذ
	rock wash U	پوشش سنگی
	rock wool U	پشم کوهی
	rock work U	خاره یا صخره مصنوعی
	rock work U	کوه مصنوعی
	volcanic rock U	سنگ خروجی
	vitreous rock U	سنگ شیشه نما
	under szturated rock U	سنگ زیر اشباع
	rock work U	دیوار کوه نما
	to rock to sleep U	خواب کردن
	to stumble against a rock U	گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
	rock basin U	حوضهرودصخراهای
	As firm as a rock . U	به محکمی آهن ( سنگ )
	rock the boat <idiom> U	واژگون کردن
	rock and roll U	رقص بحنبان وبچرخان
	rock and roll U	رقص راک اندرول
	rock'n'roll U	رقص بحنبان وبچرخان
	rock'n'roll U	رقص راک اندرول
	rock-bottom U	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
	rock bottom U	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
	rock salt U	نمک سنگی
	To stand like rock . U	مانند کوه ایستادن
	rock step U	پایهصخرهای
	as steady as a rock <idiom> U	مثل کوه [استوار و ثابت]
	rock music U	موسیقیRock
	rock-climber U	صخرهنورد
	rock-climbing U	صخرهنوردی
	rock-hard U	بینهایتسخت
	rock gardens U	باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
	It is as hard as rock. U	مثل سنگ سفت است
	rock garden U	باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
	to rock the boat <idiom> U	گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
	rock oil U	نفت
	igneous rock U	سنگ اذرین
	crystalline rock U	سنگ بلوری
	cap rock U	پوش سنگ
	broken rock U	صخره
	bituminous rock U	سنگ قیری
	phosphate rock U	سنگ فسفات
	bed rock U	سنگ مادر
	bed rock U	سنگ کف
	almond rock U	گزبادامی
	rock flint U	سنگ اتشزنه سیاه
	rock facing U	سنگریز حفافتی
	detrital rock U	سنگ اواری
	rock cork U	پنبه کوهی
	igneous rock U	سنگ خروجی
	igneous rock U	سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
	hand placed rock U	سنگفرش فکافته
	layer of rock U	لایه سنگی
	layer of rock U	طبقه سنگی
	mantle rock U	سنگپوش
	rock rubble U	ریزش سنگ
	fall of rock U	ریزش سنگ
	eruptive rock U	سنگ بیرون ریخته
	eruptive rock U	سنگ خروجی
	rock bound U	خاره بست
	rock bound U	سنگ بست
	rock drill	مته سنگ شکن
	rock dyke U	سنگریز
	rock fill U	سنگریز
	rock erosion U	از بین رفتن سنگ در اثرخراش
	rock fever U	حصبه جبل الطارق
	rock flour U	سنگارد
	rock flour U	ارده سنگ
	rock goat U	بزکوهی
	rock goat U	مرال
	rock hewn U	از کوه کنده شده
	rock dove U	کبوتر کوهی
	rock bound U	دشوار
	rock crystal U	سنگ بلور
	rock candy U	تبرزد
	rock bound U	محاط بصخره
	rock bound U	دیریاب
	rock candy U	نبات
	rock brake U	بسفایج معمولی
	zone of rock flowage U	منطقه سنگهای روان
	zone of rock fracture U	ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
	to hit rock bottom U	از نظر روحی خرد شدن
	to make the party rock U	جشن را گرم کردن
	rock fill dam U	سد سنگریز
	rock-bottom price U	کمترین قیمت
	rock fill dam U	سد سنگی
	bed rock ledge U	لایه سنگی کف بستر
	sluiced rock fill U	سنگریز ابپاشی شده با فشار
	natural rock asphalt U	سنگ قیر
	A big rock rolled down the mountain. U	سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید