Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rise of a bridge
U
خیز طاق پل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rise
U
ترقی خیز
rise
U
ترقی کردن
rise
U
خیز
rise
U
پیشرفت ترقی
rise
U
سربالایی
rise
U
صعود طلوع
rise
U
برخاست
rise
U
قیام
rise
U
سرزدن
rise
U
ناشی شدن از
rise
U
صعودکردن
rise
U
ترقی
rise
U
ارتفاع پله
rise
U
شیب سرچشمه
rise
U
بلندی
rise
U
خیز صعود
rise
U
ناشی شدن
rise
U
ترقی کردن سرچشمه گرفتن
rise
U
نمودارشدن
rise
U
خاتمه یافتن
rise
U
بالارفتن
rise
U
بلند شدن
rise
U
سربالا رفتن
rise
U
طلوع کردن
rise
U
بالاامدن
rise
U
افزایش
get a rise out of someone
<idiom>
U
سخنان نیش دارزدن
rise
U
برخاستن
to rise up against someone
[something]
U
شورش کردن بر خلاف
to rise up against someone
[something]
U
به کسی
[چیزی]
یاغی شدن
rise
U
طالع شدن
rise
U
بلندشدن
rise
U
از خواب برخاستن طغیان کردن
temperature rise
U
افزایش دما
rise time
U
زمان خیز
to give rise to
U
باعث شدن
to give rise to
U
بوجوداوردن
to rise with the lark
U
سحر خیزی کردن
to rise with the lark
U
زودبرخاستن
rise in temperature
U
افزایش دما
rise and shine
U
فرمان برپا
dead rise
U
فاصله بین کیل تاانحنای خن ناو
early rise
U
زودخیز
early rise
U
سخرخیز
prices are on the rise
U
است
give rise to
U
باعث شدن
give rise to
U
موجب شدن
height of rise
U
ارتفاع ابگیر
height of rise
U
ارتفاع برجستگی
dead rise
U
فاصله مرده
prices are on the rise
U
قیمتهارو بافزایش
rise and fall
U
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
rise and shine
U
شروع بیداری
to rise with the sun
U
زود خیز بودن
to rise with the sun
U
سحر خیزی کردن
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
give rise to
<idiom>
U
باعث کاری شدن
to rise in somebody's esteem
U
افزایش اعتبار در برابر کسی
continental rise
U
صعوداقلیمی
rise and shine!
<idiom>
U
بلند شو از تخت خواب !
high-rise
U
آسمان خراش
lamasery-rise
U
[خانقاه کشیشان بودایی در تبت]
low-rise
U
کم ارتفاع
low-rise
U
کم بلندی
low-rise
U
نه بسیار بلند
low-rise
U
کم اشکوب
high-rise
U
وابسته به ساختمان چند اشکوبه
high-rise
U
ساختمان چندین اشکوبه
high-rise
U
ساختمان بلند
high rise block
U
ساختمان بلند
it will give rise to a quarrel
U
مایه ستیزه خواهد شد
it will give rise to a quarrel
U
نزاعی تولید خواهد کرد
it will give rise to a quarrel
U
باعث دعواخواهد شد
high-rise block
U
بلوکهواقعدربلندی
internal temperature rise
U
افزایش درجه حرارت داخلی
The rise in prices in the European markets.
U
ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
When the water rise above ones head ,one fathom is.
<proverb>
U
آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
Better to go to bed supperless than to rise in debt.
<proverb>
U
گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
maximum permissible temperature rise
U
حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
rate of rise of water level
U
تندی بالا امدن اب
rate of rise of water level
U
روند بالاامدن اب
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
U
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.
U
ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
bridge
U
پل
bridge
U
پل فرماندهی
bridge
U
compassplatform : syn
bridge
U
پل زدن
bridge
U
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
U
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge
U
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge
U
برامدگی بینی
bridge
U
جسر
bridge
U
بازی ورق
bridge
U
پل ساختن
bridge
U
اتصال دادن
bridge
U
پل فرماندهی کشتی
spar bridge
U
پل ساخته شده ازگرده چوب
spar bridge
U
پل الواری
signal bridge
U
پل مخابره ناو
signal bridge
U
پل مخابرات ناو
skew bridge
U
پل کج
slab bridge
U
پل تاوه
slab bridge
U
پل دالو
stick bridge
U
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
swing bridge
U
پل گردان
swing bridge
U
پل نوسان دار
the span of a bridge
U
چشمه یا دهانه پل
bascule bridge
U
پل قپانی
bascule bridge
U
پل متحرک
the instability of a bridge
U
نا استواری پل
that bridge has openings
U
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
the pier of a bridge
U
پایه پل
bascule bridge
U
پل باسکولی
salt bridge
U
پل نمک
road bridge
U
پل خیابان
ribbon bridge
U
پل تاشونده
bridge building
U
پل سازی
bridge carriageway
U
شوسه پل
railway bridge
U
پل راه اهن
railroad bridge
U
پل راه اهن
enclosed bridge
U
پل فرماندهی سر پوشیده
bridge circuit
U
مدار پلوار
pontoon bridge
U
پل موقت
ribbon bridge
U
پل کرکرهای
bridge head
U
سر پل ساحلی
road bridge
U
راه پل
road bridge
U
پل راه
bascule bridge
U
پل بازشو
bascule bridge
U
پل بازشونده
bascule bridge
U
پل متحرک باسکولی
bascule bridge
U
پل اهرمی
bridge head
U
سر پل
pontoon bridge
U
پل شناور قایقی
bailey bridge
U
پل متحرک وموقتی
asses bridge
U
قضیه حماریه
cross that bridge when you come to it
<idiom>
U
[به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
portal bridge
U
پلدروازهای
lift bridge
U
پلبالارو
compass bridge
U
قطبنمایعرشهکشتی
bridge of nose
U
برآمدگیبینی
bridge assembly
U
برآمدگیسیمها
beam bridge
U
پلمیلهای
bass bridge
U
پایهباس
through arch bridge
U
پلکمانسراسری
transporter bridge
U
پلانتقال
lattic-bridge
U
پل نرده ای
bridge finance
U
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
bridge loan
U
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
water under the bridge
<idiom>
U
همه چیز عوض شده
cross a bridge before one comes to it
<idiom>
U
درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
treble bridge
U
پلصدایزیر
arch bridge
U
پلقوسدار
suspension bridge
U
پل معلق
arched bridge
U
پل قوسی
truss bridge
U
پل اسکلت فلزی
truss bridge
U
پل خرپایی
truss bridge
U
پل با تیر مشبک
truss bridge
U
پل دارای اسکلت اهنی
trestle bridge
U
پل پایه خرپایی
treadway bridge
U
پل دوخطه
treadway bridge
U
پل عبور موقتی پیاده
weatstone bridge
U
پل ویتستن
weigh bridge
U
قپان تخت قنطار کش
suspension bridge
U
پل اویزان
arched bridge
U
پل کمانهای
wien bridge
U
پل وین
wheatstone bridge
U
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
lattic-bridge
U
تیر حمال مشبک
girder bridge
U
پل چند تکه قابل نصب رویهم
girder bridge
U
پل پوتری
cantilever bridge
U
ستون پل
girder bridge
U
پل بیلی متوسط
gap bridge
U
گلویی ماشین تراش
foot bridge
U
پل پیاده رو
flying bridge
U
پل هوایی
flying bridge
U
پل شناور
girder bridge
U
پل تیر حمالی
bridge shoe
U
زیره پل
bridge shoe
U
پاشنه
cantilever bridge
U
پل معلق
cantilever bridge
U
پل قپانی
bridge rectifier
U
یکسوکننده بریج
heydweiler bridge
U
پل هایدویلر
bridge seat
U
تکیه گاه
bridge seat
U
پاشنه پل
pedestrian bridge
U
پل پیاده رو
handling bridge
U
پل بار
bridge shoe
U
پاشنه پل
flying bridge
U
پل موقتی
flumed bridge
U
پل تنگ کننده معبر اب
cantilever bridge
U
پایه پل
capacitance bridge
U
نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
draw bridge
U
پل کششی
deck of a bridge
U
کف پل
deck of a bridge
U
صفحه پل
chain bridge
U
پل زنجیری
chain bridge
U
پل معلق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com