Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rigid cores
U
هستههای مقاوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cores
U
هسته یا دیوارهستهای
cores
U
هسته سنگ
cores
U
هسته مرکزی مفتول
cores
U
مغزی
cores
U
چنبره
cores
U
هسته
cores
U
مغز ودرون هرچیزی
cores
U
نمونه مواد حفاری
cores
U
مغز
cores
U
درون
cores
U
بخش هدایت مرکز یک کابل
cores
U
1-حافظه مرکزی کامپیوتر. 2-روش ذخیره سازی غیر فرار در کامپیوترهای قدیمی
cores
U
برنامه کامپیوتری ذخیره شده در حافظه اصلی
cores
U
وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی
cores
U
رشته سیم هسته وسط سیم
cores
U
مغزه
cores
U
ماهیچه
cores
U
مرکزی
rigid
U
محکم
rigid
U
نرم نشو جدی
rigid
U
سفت و محکم
rigid
U
جامد
rigid
U
صلب
rigid
U
انعطاف ناپذیر
rigid
U
سخت پا
rigid
U
یک چیز محکم که قبل خم شدن نباشد
rigid
U
سخت
rigid
U
دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
rigid
U
سفت
rigid
U
استوار
rigid rotor
U
چرخنده صلب
rigid rotor
U
رتور صلب
rigid pavement
U
روسازی شخ
rigid tube
U
لولهسخت
rigid body
U
جسم صلب
rigid frames
U
قابهای صلب
rigid disk
U
دیسک سخت
rigid concrete pavements
U
رویههای صلب بتنی
rigid adherence to a thing
U
سفت چسبیدن بچیزی
rigid metal conduit
U
لوله حفاظ سخت
rigid adherence to a thing
U
محکم گرفتن چیزی
He is curt ( rigid , strict ) .
U
آدم خشکی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com