English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rights open to everyone U مباحات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rights of way U حق ممر
rights of way U حق شارع
rights of way U حق تقدم
rights of way U حق عبور
rights of way U تقدم
rights of way U حق گذر
rights of way U حق عبور از روی ملک دیگری
by rights U حقا"
rights U حقها
rights U حقوق
rights of way U حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
by rights U حقا
transmissable rights U حقوق قابل انتقال
marital rights U حقوق شوهری
to set to rights U منظم کردن
matrimonial rights U حقوق زناشویی
vindication of rights U استیفای حقوق
water rights U حق ابه
to put to rights U درست کردن
civil rights U حقوق مدنی
civil rights U حقوق اجتماعی
abuse of rights U سوء استفاده از حق
assert one's rights U برای استیفای حق خود
civi rights U حقوق وامتیازات مدنی
conjugal rights U حقوق زوجیت
conjugal rights U حقوق زناشویی
to put to rights U مرتب کردن
woman's rights U حقوق اجتماعی و سیاسی نسوان
woman's rights U حقوق نسوان
indefeasible rights U حقوق پا برجا
indisputable rights U حقوق ثابته
infringement on others rights U تخطی به حقوق دیگران
to set to rights U درست کردن
property rights U حقوق مالکیت
bill of rights U اعلامیه حقوق
bill of rights U اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
political rights U حقوق سیاسی
to i. upo other's rights U بحقوق دیگران تجاوز کردن
riparian rights U حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
properties or rights U person particular no belongingto مباحات
bill of rights U قانون اساسی امریکا
bill of rights U منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
rights of throne U حقوق سلطنت
human rights U حقوق بشر
restitution of conjugal rights U دعوی تمکین
capacity to acquire rights U اهلیت وجوب
restitution of conjugal rights U دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
declaration of the rights of man U اعلامیه حقوق بشر
bill of human rights U اعلامیه حقوق بشر
Deprivation of ones civil rights . U محرومیت از حقوق مدنی
To assert(stand)on ones rights. U حق وحقوق خود را مطا لبه کردن
special drawing rights U این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
entitle to civil rights U متمتع از حقوق مدنی
special drawing rights U حق برداشت ویژه
vesting possessory rights U تملیکی
human rights commission U کمیسیون حقوق بشر
universal declaration of human rights U اعلامیه جهانی حقوق بشر
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U باز کردن باز شدن
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
open U نابسته
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
to open out U گستردن
open out U بسط دادن
open out U توسعه دادن
to open out U بسط دادن
the open U ملا عام
the open U ملاء عام
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
the open U هوای ازاد
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
to open out U باز کردن
open to any one U مباح
to open out U توسعه دادن
open U واریز نشده
open U بازکردن
open U گشودن گشادن
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U مفتوح شدن
open U شکفتن
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U باز شدن
open U باز
open U فضای باز
open U بی ابر
open U بی پناه
open U درمعرض
open U :باز
open U مفتوح
open U گشوده سرگشاده
open U دایر
open U روباز
open U ازاد اشکار
open U بی الایش
open U مهربان رک گو
open U صریح
open U ازاد
open U زمین باز گسترده
open U خط بازبی دفاع
open U قابل بحث
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U فایل خواندنی و نوشتنی
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U بی دفاع واریز نش
open U بلامتصدی
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U اشکار
open U وزن ازاد
open U سکی
open U مروحه را باز کنید
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open loop U حلقه باز
open to the public U واضح درنظر عموم
open system U سازگان باز
open the door to U مجال دادن به
open to the public U اشکار در نزد همه
open to attack U در معرض حمله
open theft U سرقت مشهود
open terrace U مهتابی
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
open to the public U علنی
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open interval U فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
open wiring U سیمکشی باز
open wire U سیم هوایی
open wire U سیم لخت
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
open vertict U رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open universe U جهان باز
open treaty U معاهده باز
open travers U پیمایش باز
open trade U تجارت ازاد
open tournament U تورنمنت ازاد شطرنج
open to the public U برملا
open system U سیستم باز
open system U نظام باز
open heartedness U خوش گمانی
open heartedness U رک گویی صداقت
open heartedness U راست بازی
open hearted U راست باز خوش گمان
open hearted U دل و زبان یکی
open hawse U زاویه میان دو لنگر
open hands U دست باز بودن
open hands U سخاوت
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
open handed U بخشنده
open group U گروه باز
open handed U گشاده دست گشاده کف
open guard U گارد باز
open hearth U کوره فولاد سازی دهان باز
open hospital U بیمارستان ازاد
open syllable U هجائی که به حرف e پایان پذیرد
open subroutine U زیرروال باز
open subrotine U زیرروال باز
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
open space U گردشگاه ازاد
open space U میدان
open machine U ماشین باز
open game U بازی باز شطرنج
open lines U خطوط باز شطرنج
open light U پنجره واشو
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
open indent U سفارش خرید باز
open ice U قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
open handed U دست باز
open secret <idiom> U راز فاش شده
open secret U راز آشکار
with open arms U بااغوش باز بابازوهای گشاده
wide open U حمله
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
to strike something open U با ضربه چیزی را باز کردن
to knock something open U با ضربه چیزی را باز کردن
to open the door to U مجال دادن
to open the ball U پیش قدم شدن
to open the ball U اول رقصیدن
to open parliament U مجلس راافتتاح کردن
open secret U سر افشا شده
open secrets U راز آشکار
open one's heart <idiom> U از ته قلب حرف زدن
Open the door. U در درراباز کن
He is open to bribery. U اهل رشوه (رشوه گیری) است
In the open air. U در هوای آزاد.
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
open-plan U ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
with open arms <idiom> U با گرمی استفاده کردن
open-necked U پیراهنیابلوزبدونیقه
open-cast U معدنیکهدرآنذغالسنگوسایرموادکانیدرنزدیکسطحزمینیافتمیشوند
Open University U دانشگاهیدربریتانیاکهداوطلبانآزاددرآنجاتحصیلمیکنند
open prison U زندانیکهبهزندانیانآزادیبیشتریدادهمیشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com