English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reward contract U عقد جعاله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
contract of reward U جعاله
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
reward U جبران خدمت اجر
reward U انعام
reward U ثواب
reward U اجر
reward U جعل
reward U پاداش دادن
reward U اجر دادن
reward U مزد تلافی
reward U جایزه
reward U فوق العاده
reward U سزا تلافی کردن
reward U جزاء اجرت در جعاله
reward U پاداش
entitled to a reward U سزاوارپاداش است
reward training U اموزش با پاداش
secondary reward U پاداش ثانوی
reward and rewarded U جایزه.جایزه داده شده
to merit reward U سزاوار پاداش بودن
May God reward you . U خدا عوضت بده
to offer a reward [for] U عرضه کردن پاداشی [برای]
negative reward U پاداش منفی
external reward U پاداش برونی
extrinsic reward U پاداش برونی
reward is an iduce to toil U چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
contract with U عقد کردن
by contract U بطور مقاطعه
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
all in contract U قراداد کلی
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
contract U :قرارداد
in contract U طبق قرارداد
contract U منقبض شدن
contract U دچارشدن
contract U قرارداد بستن
contract U عقد
contract U همکشیدن
contract U پیمان
contract U قرارداد
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U تعهد
contract U منقبض کردن
contract U مقاطعه
contract U کنترات پیمان .
contract U : پیمان بستن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U قرردادبستن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
provisions of a contract U شرایط قرار داد
parties to the contract U متعاملین
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract U متعاقدین
parties to the contract U طرفین عقد
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi contract U شبه قرارداد
prime contract U قرارداد اصلی
performance of a contract U اجرای قرارداد
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
quasi contract U شبه عقد
privity of contract U رابطه متعاقدین
provisions of a contract U مواد قرار داد
parties to a contract U طرفین قرارداد
marriage contract U عقد نامه
marriage contract U عقد نکاح
lease contract U عقد اجاره
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
operation of contract U نفوذ قرارداد
lease contract U اجاره نامه
optional contract U مجازی
optional contract U خیاری
optional contract U غیر واجب
optional contract U عقد خیاری
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to a contract U طرفین متعاهدین
license contract U قرارداد اجازه استفاده
requirements of a contract U مقتضای عهد
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
unauthorized contract U عقد فضولی
unconditional contract U عقد منجز
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
valid contract U عقد صحیح
validity of a contract U اعتبار قرارداد
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract U عقد باطل
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract U پیمان نامه
validity of contract U صحت قرارداد
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
revocable contract U عقد جایز
revocable contract U عقد مجاز
sales contract U قرارداد فروش
service contract U قرارداد خدمت
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدماتی
simple contract U قرارداد شفاهی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
social contract U قرار داد اجتماعی
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
the contract is still valid U قراردادباعتبار
the contract is still valid U خودباقی است
the life of a contract U مدت یک قرارداد
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
law of contract U قانون قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
contract of farmletting U مزارعه
contract of affreightment U قراردادحمل
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract note U سند قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of guarantee U ضمان عقدی
breach of contract U نقض قرارداد
contract period U مدت قرارداد
contract period U دوره قرارداد
contract of sales U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of guarantee U عقد ضمان
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
completion of contract U امضای قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
breach of contract U تخلف از قرارداد
enter into a contract U عقد بستن
enter into a contract U منعقد کردن عقد
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract U شرایط قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
conditional contract U عقد معلق
conditional contract U عقد مشروط
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
forced contract U عقد مکره
formula of contract U صیغه عقد
futures contract U قرارداد اینده
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
assignment of contract U واگذاری قرارداد
futures contract U قرارداد سلف
gratuitous contract U عقد غیر معوض
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
labor contract U قرارداد کار
inoperative contract U عقد غیر نافذ
invalid contract U عقد فاسد
irrevocable contract U عقد لازم
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract work U پیمانکاری
contract specification U مشخصات قرارداد
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
executory contract U عقد موجل
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
contract quantity U حجم قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
based on a contract U قراردادی
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
The party to the contract (agreement). U طرف قرارداد
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
The contract has a few years to run . U به انقضای قرار داد چند سال مانده
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
To be in the red . To contract a debt . U قرض بالاآوردن
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com