Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
representative sample
U
نمونه معرف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
representative
U
وکیل
representative
U
نمایشگر
representative
U
نماینده
representative
U
حاکی از مشعربر
representative
U
نمونه
representative
U
معرف
representative
U
بیانگر
agent representative
U
عامل
commercial representative
U
قائم مقام تجارتی
commercial representative
U
نمایندگی بازرگانی
sole representative
U
نماینده منحصر بفرد
sales representative
U
نماینده فروش
representative government
U
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
representative firm
U
بنگاه تولیدی نمونه
representative elements
U
عناصر نماینده
representative consumer
U
مصرف کننده نمونه
representative arts
U
فنون نمایشی
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
personal representative
U
امین ترکه
personal representative
U
مدیر ترکه
appointing a representative or deputy
U
استنابه
to speak on behalf of
[as representative]
U
از طرف
[کسی]
صحبت کردن
[به عنوان نماینده]
appointing a representative or deputy
U
نایب گرفتن
per sample
U
طبق نمونه
sample
U
اندازه سیگنال درلحظهای اززمان
sample
U
مسطوره
sample
U
الگو ازمون
sample
U
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample
U
خوردن
sample
U
نمونه گرفتن
sample
U
واحد نمونه
sample
U
نمونه برداری کردن
sample
U
نمونه کالا
sample
U
معیار
sample
U
نمونه
sample
U
نمونه قراردادن
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
undisturbed sample
U
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
typical sample
U
نمونه نوعی
unknown sample
U
نمونه مجهول
work sample
U
نمونه کار
thief sample
U
نمونه مایع مخزن ناو
To taste ( sample) something .
U
مزه مزه کردن
sample size
U
بزرگی نمونه
rare sample
U
نمونه های نادر و کمیاب فرش
to take a sample of blood
U
گرفتن نمونه خون
[برای آزمایش خون]
blood sample
U
واحد نمونه خون
sample size
U
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
sample size
U
مدت زمان بین دوالگوی پیاپی
core sample
U
نمونه استوانهای
free sample
U
نمونه مجانی
probability sample
U
نمونه احتمالاتی
quota sample
U
نمونه سهمیه
random sample
U
نمونه تصادفی
random sample
U
نمونه گیری تصادفی
sample size
U
تعداد اندازه گیریهای سیگنال ضبط شده درهرثانیه
sample size
U
حجم نمونه
sample distribution
U
توزیع نمونه
sample data
U
داده نمونه
sample cell
U
فرف نمونه
nonrandom sample
U
نمونه غیر تصادفی
biased sample
U
نمونه سودار
size of a statistical sample
[N]
U
تعداد کل داده های آماری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com