English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
report writer U گزارش نویسی
report writer U نویسنده گزارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
writer U مولف
writer U نویسنده
writer U مصنف
writer U راقم نگارنده
writer U نگارنده
type writer U ماشین تحرر
ink writer U در تلگراف مرکب نویس
writer's cramp U دست گرفتگی
type writer U حرف نگار
type writer U ماشین تحریر
writer to the signet U مشاور حقوقی اسکاتلندی
black writer U چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
gather writer U تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی
letter writer U کتاب
letter writer U نامه نگاری
letter writer U نامه نویس
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
sign writer U تابلو نویس
sign writer U لوحه نویس
stroke writer U ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
technical writer U نویسنده فنی
the present writer U نویسنده
news writer U خبرنگار
manifold writer U ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
the present writer U مولف
the present writer U این بنده این جانب
letter writer U کاغذ نویس
console type writer U ماشین تحریر میز فرمان
to make good as a writer U نویسنده موفقی شدن
band street writer U یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
He fabcies himself as a writer (author). U به خیال خودش نویسنده است
the report goes U چنین گویند
report U گواهی
report U مدرک
report U خبردادن
report U گزارش دادن
report U خبر
report U گزارش
report U صدا
report U شایعه
report U اطلاع دادن
report U شهرت
report U انتشار
report U معرفی کردن خود
report U گزارش دادن به
report U گزارش دیدبانی
report U صدای شلیک
report U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
technical report U گزارش فنی
survey report U گزارش بازرسی
submit a report U گزارش دادن
report generator U گزارش زایی گزارش گیری
report of survey U گزارش تحقیقات یا بررسیها
schedule report U گزارش زمانبندی شده
school report U گزارش اموزشگاه
self report inventories U پرسشنامههای خودسنجی
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
situation report U گزارش وضعیت
snap report U گزارش فوری یا انی
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
status report U گزارش وضعیت
subemit a report U گزارش دادن
report generator U تولیدگزارش
press report U گزارش خبری
to write up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to report to the police U خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
this report is incredible U این گزارش را نمیتوان باورکرد
to report for duty U برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
to report oneself U حاضر شدن وخود را معرفی کردن
viva report U گزارش شفاهی
to report [to a body] U گزارش دادن [به اداره ای]
to draw up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
report card U کارنامه
error report U گزارش خطا
evaluation report U گزارش ارزیابی وضعیت
feeder report U گزارشات تکمیلی
feeder report U گزارشات بعدی
final report U گزارش نهایی
fitness report U گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
fitness report U تعرفه خدمتی
flash report U گزارش انی
flash report U گزارش برق اسا
hot report U گزارش مهم
hot report U اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
i saw the report in the rough U من پیش نویس این گزارش رادیدم
interim report U گزارش پیشرفت کار
draft report U گزارش نیمه نهایی
docking report U گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
docking report U گزارش تعمیر ناو
report cards U کارنامه
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
annual report U گزارش سالانه
annual report U گزارش سالیانه
command report U گزارش فرماندهی
contact report U گزارش اخذ تماس
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
detailed report U گزارش مشروح
internal report U گزارش داخلی
management report U گزارش مدیریت
readiness to report U حاضر جوابی
report file U فایل گزارش
report generation U گهارش زایی
report generation U تولید گزارش
report generator U گزارش زا
report generator U مولد گزارش
report generator U نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
report generator U برای تامین گزارش کامل
report generator U گزارش ساز ایجادکننده گزارش
quarterly report U گزارش سه ماهه
report program U برنامه گزارش
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
neither report was correct U هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
of good report U نیک نام
progress report U گزارش پیشرفت کار
periodic report U گزارش دورهای
project technical report U گزارش فنی طرح
project technical report U گزارش فنی پروژه
report progarm generator U تولیدبرنامه گزارش
report progarm generator U مولدبرنامه گزارش
report progarm generator U زبان ار- پی- جی
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
periodic intelligence report U گزارش نوبهای اطلاعاتی
a true and accurate report U گزارشی درست و دقیق
daily progress report U گزارش روزانه پیشرفت کار
weekly progress report U گزارش هفتگی کار
report tothe director U خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
to report somebody [to the police] for breach of the peace U از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
The details of the report were verified by the police. U جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
practical extraction and report language U برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
practical extraction and report language U زبان برنامه نویسی مفسر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com