Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
report generator
U
گزارش زا
report generator
U
مولد گزارش
report generator
U
نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
report generator
U
برای تامین گزارش کامل
report generator
U
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator
U
تولیدگزارش
report generator
U
گزارش زایی گزارش گیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
report progarm generator
U
زبان ار- پی- جی
report progarm generator
U
مولدبرنامه گزارش
report progarm generator
U
تولیدبرنامه گزارش
report program generator
U
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
Other Matches
report
U
اطلاع دادن
report
U
خبردادن
report
U
خبر
report
U
معرفی کردن خود
report
U
گزارش دیدبانی
report
U
گزارش دادن به
report
U
صدای شلیک
report
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
the report goes
U
چنین گویند
report
U
مدرک
report
U
گواهی
report
U
شایعه
report
U
انتشار
report
U
شهرت
report
U
صدا
report
U
گزارش دادن
report
U
گزارش
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
technical report
U
گزارش فنی
survey report
U
گزارش بازرسی
submit a report
U
گزارش دادن
subemit a report
U
گزارش دادن
evaluation report
U
گزارش ارزیابی وضعیت
status report
U
گزارش وضعیت
viva report
U
گزارش شفاهی
draft report
U
گزارش نیمه نهایی
error report
U
گزارش خطا
feeder report
U
گزارشات تکمیلی
to report for duty
U
برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
flash report
U
گزارش برق اسا
flash report
U
گزارش انی
feeder report
U
گزارشات بعدی
fitness report
U
تعرفه خدمتی
this report is incredible
U
این گزارش را نمیتوان باورکرد
interim report
U
گزارش پیشرفت کار
fitness report
U
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
final report
U
گزارش نهایی
snap report
U
گزارش فوری یا انی
situation report
U
گزارش وضعیت
hot report
U
گزارش مهم
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
neither report was correct
U
هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
periodic report
U
گزارش دورهای
report generation
U
تولید گزارش
report generation
U
گهارش زایی
report file
U
فایل گزارش
readiness to report
U
امادگی برای پاسخ دادن
progress report
U
گزارش پیشرفت کار
readiness to report
U
حاضر جوابی
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
of good report
U
نیک نام
management report
U
گزارش مدیریت
hot report
U
اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
i saw the report in the rough
U
من پیش نویس این گزارش رادیدم
self report inventories
U
پرسشنامههای خودسنجی
school report
U
گزارش اموزشگاه
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
internal report
U
گزارش داخلی
report writer
U
نویسنده گزارش
report writer
U
گزارش نویسی
report program
U
برنامه گزارش
report of survey
U
گزارش تحقیقات یا بررسیها
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
to make out a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
to draw up a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
annual report
U
گزارش سالانه
command report
U
گزارش فرماندهی
press report
U
گزارش خبری
to write out a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
annual report
U
گزارش سالیانه
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
to write up a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
report cards
U
کارنامه
report card
U
کارنامه
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact report
U
گزارش اخذ تماس
docking report
U
گزارش تعمیر ناو
docking report
U
گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
to report to the police
U
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
detailed report
U
گزارش مشروح
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
demand report
U
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
to report
[to a body]
U
گزارش دادن
[به اداره ای]
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
a true and accurate report
U
گزارشی درست و دقیق
report tothe director
U
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
aircraft accident report
U
گزارش سانحه هوایی
weekly progress report
U
گزارش هفتگی کار
project technical report
U
گزارش فنی پروژه
periodic intelligence report
U
گزارش نوبهای اطلاعاتی
project technical report
U
گزارش فنی طرح
daily progress report
U
گزارش روزانه پیشرفت کار
action oriented management report
U
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
The details of the report were verified by the police.
U
جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
to report somebody
[to the police]
for breach of the peace
U
از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن
[به پلیس]
شکایت کردن
practical extraction and report language
U
زبان برنامه نویسی مفسر
practical extraction and report language
U
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
generator
U
زاینده
generator
U
زایاد
generator
U
دستگاه مولد برق
generator
U
دینام ژنراتور
generator
U
دینام موسس
generator
U
مولد برق دینام اتومبیل
generator
U
مولد برق
generator
U
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generator
U
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
generator
U
وسیله تولید الکتریسیته
generator
U
مولد
generator
U
ژنراتور
static generator
U
مولد برق ساکن
system generator
U
مولد سیستم
generator unit
U
بخشژنراتور
shunt generator
U
مولد شنت
third brush generator
U
دینام با زغال اضافی
three phase generator
U
تناوب گر سه فاز
three phase generator
U
مولد سه فازه
three phase generator
U
مولد سه فاز
relaxation generator
U
مولد رلاکسیون
three wire generator
U
دینام سه سیمی
two phase generator
U
تناوب گر دو فازی
two phase generator
U
ژنراتور دو فاز
video generator
U
مولد تصویر
welding generator
U
مولد جوش
welding generator
U
مولد جوشکاری
racing of generator
U
دور برداشتن مولد
synchronous generator
U
ژنراتور سنکرون
synchronous generator
U
مولد همزمان
sweep generator
U
مولد روبنده
sawthoot generator
U
مولد دندانه ارهای
screen generator
U
مولد صفحه
screen generator
U
مولد صفحه نمایش
series generator
U
مولد زنجیری
series generator
U
ژنراتور سری
shunt generator
U
مولد شنتی
shunt generator
U
ژنراتور شنت
signal generator
U
علامت زا
signal generator
U
پیام ساز
signal generator
U
سیگنال ژنراتور
signal generator
U
سیگنال مولد
sort generator
U
برنامهای که یک برنامه مرتب نموده تولید میکند
starter/generator
U
استارتر ژنراتور
steam generator
U
بخارزا
steam generator
U
دیگ بخار
wind generator
U
مولد بادی
acetylene generator
U
دستگاه تهیه استیلن
generator resistance
U
مقاومت ژنراتور
generator program
U
برنامه مولد
generator output
U
قدرت مولد
generator loss
U
اتلاف مولد
generator impedance
U
امپدانس ژنراتور
generator impedance
U
مقاومت ژنراتور
generator cradle
U
پایه مولد
generator busbar
U
باسبار ژنراتور
generator set
U
ژنراتور
generator set
U
مولد برق
impluse generator
U
مولد ضربهای
ignition generator
U
دینام ماشین
homopolar generator
U
مولد همقطب
generator winding
U
سیم پیچی ژنراتور
generator voltage
U
ولتاژالترناتور
generator voltage
U
ولتاژ ژنراتور
generator terminal
U
ترمینالهای ژنراتور
generator set
U
دستگاه مولد برق
generator busbar
U
شین اصلی مولد
gas generator
U
مولد گاز
compiler generator
U
مولد همگردان
clock generator
U
ساعت زا
clock generator
U
مولد زمان سنجی
character generator
U
مولد کاراکتر
character generator
U
دخشه زا
building up of generator
U
پیش تحریک مولد
bar generator
U
نوارساز
differential generator
U
مولد تفاضلی
dot generator
U
مولد خال گذار
function generator
U
مولد تابع
function generator
U
تابع زا
frequency generator
U
مولد فرکانس
frequency generator
U
بسامد زا
electrostatic generator
U
مولد الکتروستاتیکی
electrolytic generator
U
دینام الکترولیز
electric generator
U
ژنراتور
electric generator
U
مولد الکتریسیته
impluse generator
U
مولد فشارضربهای
number generator
U
شماره زا
line generator
U
مولد خط
polyphase generator
U
تناوب گر چندفازی
macro generator
U
درشت زا
macro generator
U
مولد ماکرو
magneto generator
U
مگنت- دینام
motor generator
U
موتور ژنراتور
magneto generator
U
میگر
magneto generator
U
اندوکتور مغناطیسی
measuring generator
U
مولد سنجش
motoring of generator
U
موتور کردن مولد
motor generator
U
مبدل
pulse generator
U
تپش زا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com