Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
replacement demand
U
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
replacement
U
تعویض قطعه
replacement
U
تعویض
replacement
U
جایگزینی
replacement
U
جانشینی
replacement
U
جانشین سازی
replacement
U
عوض
replacement
U
عوض کردن
replacement
U
جانشین
replacement
U
جایگزینی نفرات
replacement
U
تعویض یکانها
replacement cost
U
هزینه تعویض
replacement capital
U
سرمایه جانشینی
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
replacement investment
U
سرمایه گذاری جانشینی
replacement investment
U
استهلاک
replacement factor
U
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
replacement cost
U
هزینه جایگزین کردن چیزی
replacement cost
U
هزینه جایگزینی
replacement capital
U
سرمایه جایگزینی
replacement part
U
زاپاس
replacement service
U
سرویس جایگزین رفت و آمد
[حمل و نقل]
line replacement
U
تعویض خط جبهه
loss replacement
U
جایگزینی تلفات و ضایعات
line replacement
U
یکان تعویض کننده یکان جبهه
replacement part
U
قطعه یدکی
replacement part
U
مضایقه
replacement part
U
قطعه جایگزینی
bulk replacement storage
U
سهمیه کل جایگزینی درصحنه عملیات
replacement bus service
U
سرویس جایگزین رفت و آمد
[حمل و نقل]
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
demand
U
خواستارشدن
demand
U
تقاضا برای انجام چیزی
on demand
U
به در خواست به مجرد تقاضا
on demand
U
عندالمطالبه
on demand
U
بنا به تقاضا
to be in demand
U
خریدارداشتن مطلوب بودن
demand
U
نیاز
demand
U
احتیاج
demand
[of]
U
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
to be in demand
U
طالب داشتن
demand
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand
U
مطالبه تقاضا کردن
demand
U
مطالبه
demand
U
تقاضای خرید کالا
demand
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand
U
درخواست مطالبه
demand
U
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand
U
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand
U
تقاضا
demand
U
مطالبه کردن
demand
U
نیاز
demand
U
تقاضا کردن تقاضا
demand
U
خواست
demand
U
طلب
demand
U
درخواست کردن
demand
U
تقاضا کردن
demand
U
نیاز احتیاج
demand
U
درخواست
measurement of demand
U
اندازه گیری تقاضا
maximum demand
U
بار پیک
measurement of demand
U
تخمین تقاضا
national demand
U
تقاضای ملی
maximum demand
U
بار حداکثر
offer and demand
U
عرضه و تقاضا
final demand
U
تقاضای نهائی
maximum demand
U
پیک بار
maximum demand
U
تقاضای بیشینه
financed demand
U
احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
inelastic demand
U
تقاضای بی کشش
inelastic demand
U
تقاضای غیر حساس
inelastic demand
U
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
factor demand
U
تقاضای عوامل
joint demand
U
تقاضای مشترک
law of demand
U
قانون تقاضا
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
complementary demand
U
تقاضای مکمل
demand note
U
چک تمسک
market demand
U
تقاضای بازار
change in demand
U
تغییر تقاضا
payable on demand
U
پرداخت عندالمطالبه
peak demand
U
حداکثر تقاضا
To demand ones right. To get ones due.
U
حق کسی را خواستن ( گرفتن )
elastic demand
U
حساس
money demand
U
تقاضا برای پول
to make a demand on somebody
U
مطالبه کردن از کسی
information on demand
U
اطلاعات با تقاضا
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
total demand
U
تقاضای کل
peak demand
U
بیشترین تقاضا
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
quantity of demand
U
مقدار تقاضا
aggregate demand
U
تقاضای کل
within three days of demand
U
در طی سه روز پس از تقاضا
to meet a demand
U
تقاضایی را براوردن
supply and demand
U
عرضه و تقاضا
demand paging
U
صفحه بندی مورد نیاز
demand shift
U
جابجائی تقاضا
demand forecast
U
پیش بینی تقاضا
demand for payment
U
تقاضای پرداخت
demand shift
U
انتقال تقاضا
demand shift
U
تغییر تقاضا
demand side
U
ستون تقاضا
demand for money
U
تقاضا برای پول
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand factors
U
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand factors
U
عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand side
U
طرف تقاضا
demand surface
U
سطح تقاضا
demand surface
U
میزان تقاضا
demand factors
U
عوامل تقاضا
demand frequency
U
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand function
U
تابع تقاضا
composite demand
U
تقاضای مرکب
demand paging
U
صفحه بندی تقاضا
demand pattern
U
الگوی تقاضا
demand price
U
حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
demand note
U
سفته
demand paging
U
در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand processing
U
پردازش بر اساس نیاز
demand report
U
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
demand satisfaction
U
تحویل درخواستها
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
demand schedule
U
جدول تقاضا
demand note
U
مطالبه نامه
demand meter
U
تقاضاسنج
demand management
U
مدیریت تقاضا
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
demand factor
U
ضریب تقاضا
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
elastic demand
U
تقاضای انعطاف پذیر
elasticity of demand
U
کشش تقاضا
demand deposit
U
سپرده جاری
demand accommodation
U
تعدیل درخواستها
energy demand
U
مطالبه انرژی
excess demand
U
تقاضای بیش از حد
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
excess demand
U
درخواست مازاد
excess demand
U
فزونی تقاضا
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand curve
U
منحنی تقاضا
effective demand
U
تقاضای موثر
effective demand
U
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
demand deposit
U
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
elastic demand
U
تقاضای با کشش
demand code
U
شماره رمزبرگ درخواست
demand code
U
رمز درخواست
elastic demand
U
تقاضای کشش دار
complementary demand
U
تقاضای تکمیلی
demand elasticity
U
کشش تقاضا
demand deposit
U
سپرده دیداری
kinked demand curve
U
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
demand oriented pricing
U
قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
transaction demand for money
U
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
cross elasticity of demand
U
کشش متقاطع تقاضا
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
cross elasticity of demand
U
*
To demand prompt payment.
U
تقاضای پرداخت فوری کردن
cross elasticity of demand
U
= Eab
demand and supply market
U
بازار عرضه و تقاضا
by popular
[demand]
request
U
درخواست توده پسند
pressure demand regulator
U
رگولاتورتنظیمفشار
demand oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
income elasticity of demand
U
کشش
biological oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
income elasticity of demand
U
درامدی تقاضا
maximum power demand
U
مصرف حداکثر
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
maximum demand pointer
U
عقربه مصرف حداکثر
maximum demand meter
U
حداکثر مقدار سنج
maximum demand meter
U
تقاضاسنج
maximum demand indicator
U
کنتور بار پیک
excess demand inflation
U
تورم ناشی از مازاد تقاضا
individual demand schedule
U
جدول تقاضای فردی
market demand schedule
U
صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
marginal demand price
U
قیمت تقاضای نهائی
chemical oxygen demand
U
نیاز شیمیایی اکسیژن
law of supply and demand
U
قانون عرضه و تقاضا
biochemical oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
arc elasticity of demand
U
= Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
arc elasticity of demand
U
*
supply and demand law
U
قانون عرضه و تقاضا
speculative demand for money
U
تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
speculative demand for money
U
تقاضای سفته بازی برای پول
shift of a demand curve
U
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
demand pull inflation
U
تورم ناشی از فشار تقاضا
aggregate demand function
U
تابع تقاضای کل
aggregate market demand
U
تقاضای کل بازار
arc elasticity of demand
U
کشش کمانی تقاضا
arc elasticity of demand
U
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
arc elasticity of demand
U
/
price elasticity of demand
U
کشش قیمتی تقاضا
precautionary demand for money
U
تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
perfectly inelastic demand
U
تقاضای کاملا بی کشش
perfectly elastic demand
U
تقاضای کاملا با کشش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
