English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rent free U بی اجاره
rent free U غیر ماجور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rent-free U بی اجاره
rent-free U غیر ماجور
Other Matches
to rent out something U اجاره دادن چیزی
to rent out something U کرایه دادن چیزی
rent U اجاره بها
rent U استیجار
rent U ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
rent U کرایه اجاره کردن یا دادن
rent U مال الاجاره
i am behind in my rent U کرایه خانه ام عقب افتاده است
rent U اجاره
rent U کرایه
rent U مال الاجاره منافع
rent U اجاره کردن
specified rent U اجرت المسمی
rent U کرایه کردن
rent U اجاره دادن
to rack rent U حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
ground rent U حق الارض
arrears of rent U اجور معوقه
ground rent U اجاره عرصه
tonnage rent U حق امتیازی که از مواداستخراجی معدن به نسبت هرتن وصول میشود
My rent has been postponed. U اجاره ام عقب افتاده است
To let (rent out) a house. U خانه ای رااجاره دادن
quit rent U اجرت المثل
explicit rent U اجاره بها
explicit rent U اجاره داری کردن
Can I rent a bungalow? U آیا میتوانم یک خانه ویلایی اجاره کنم؟
Can I rent a flat? U آیا میتوانم یک آپارتمان اجاره کنم؟
economic rent U اجاره اقتصادی
economic rent U بهره مالکانه
dead rent U اجاره بهایی که در صورت عدم استفاده از عین مستاجره نیز باید پرداخت شود
rent strike U پرهیزازپرداختکرایهبهنشانهاعتصاب
crop rent U اجاره محصول
assize rent U اجرت المسمی
assize rent U اجاره مسلم ومعین
back rent U اجاره پس افتاده
back rent U کرایه عقب افتاده
back rent U پس کرایه
cash rent U اجاره نقدی
rent book U کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
contratual rent U اجاره بهای مقطوع
economic rent U بهره اقتصادی
instalment of rent U اقساط مال الاجاره
rent proper U اجرت المسمی
rack rent U اجازه گزاف بستن بر
rack rent U اجازه تمام سال
quasi rent U شبه اجاره
implicit rent U سهم زمین از کل تولید
life rent U اجاره به صورت عمری
theory of rent U نظریه اجاره
pepper corn rent U اجاره اعتباری
pepper corn rent U اجاره فاهری
Can I rent a holiday cottage? U آیا میتوانم یک ویلا اجاره کنم؟
To rent(lease) a house. U خانه ای رااجاره کردن
pepper corn rent U اجاره غیر واقعی
My rent is 2000 tomanas per month. U اجاره خانه ام ماهی 2000 تومان است
free U مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free U بخشودن
free U مطلق
free U جایز
free U حرکت قایق در جلو باد
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free U ترخیص کردن میدانی
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all U مسابقه بین این اسبها
having free will U فاعل مختار
free U ازاد
free U مستقل
free U اختیاری مختار
free U مجانی
You are free to go now. U اکنون آزادید بروید.
free U بازیگر ازاد
free U رایگان سخاوتمندانه
free U روا
free U مجاز منفصل
free U رها
free U بطور مجانی ازادکردن
free U ازادکردن
free U تحویل
free will U اختیاری
free will U اختیار
free for all U داد وبیداد
having free will U ازادکار
i did that of my own free will U این کار را کردم
i did that of my own free will U به میل خود
free <adj.> U دست و دلباز
free will U اراده ازاد
free will U طیب خاطر
free will U ازادی اراده
free for all U زدوخوردهمگانی
free U فاقد
free U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free U موجود در دیسک یا حافظه
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free wheel U حرکت بدون رکاب زدن
heart free U ازاد ازقید عشق
free turbine U توربین ازاد
free trader U بدون گمرک
free trader U تجارت ازاد
free wheeling U حالت خلاصی
mean free for scattering U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
free wheeling U خلاصی
free with ones money U ولخرج
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
guns free U توپها اتش باختیار
obsolescence free U دستگاه متروک
mean free path U مسافت ازاد میانگین
mean free path U مسافت ازاد متوسط
free WAIS U گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
leave someone free to U مخیر گذاشتن کسی
heart free U مبرا از عشق
free world U جهان ازاد
free world U کشورهای غیرکمونیست
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free vortex U گرداب ازاد
free volume U حجم ازاد
free zone U منطقه ازاد
free zone U منطقه ازاد تجاری
free verse U شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free of tax U بدون مالیات
free position U روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical U رادیکال ازاد
free recall U یاداوری ازاد
free redical U بنیان ازاد
free rocket U موشک ازاد
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
free rotation U چرخش ازاد
free safety U مدافع در منطقه ضعف
free sample U نمونه مجانی
free silver U مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space U فضای ازاد
free play U بدون محدودیت
free play U لق
free play U ازاد
free on boand U فوب
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board U بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay U تحویل دراسکله
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail U تحویل در راه اهن
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail U تحویل کالا روی قطار
free on truck U تحویل کالا روی کامیون
free oscillation U نوسان ازاد
free person U حر
free play U بازی ازاد
free space U فضای خالی
free thinker U کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker U وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers U ازاد فکران
free thinkers U افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking U ازادی از قیود مذهب
free thought U وارستگی از مذهب
free thought U ازادی فکر لامذهب
free throw U پنالتی
free throw U پرتاب ازاد
free throw U پاس بدون مانع
free throw U پرتاب بدون مانع برای یار
free tower U برج ازاد
free swimming U قادر به شنا
free swimming U شناور
free surface U سطح ازاد
free spillweir U سرریز ازاد
free spoken U رک گو
free spoken U ساده گو
free spoken U بی پرده
free spoken U بی محابا
free spokenness U رک گویی
free spokenness U ساده گویی
free spool U چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream U جریان ازاد
free support U تکیه گاه ازاد
free surface U سطح اب ازاد
free surface U مخازن ازاد اب
free tower U برج پرش ازاد
free rider U آدم انگل
tax-free <adj.> U معاف از مالیات
tax-free <adj.> U بدون مالیات
Free Classicism U [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
free rider U آدم لاشخور
free rider U آدم مفت خور
barrier-free U بدون حائل
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
Free Gothic U احیای سبک گوتیک
Free style U [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
Free Tudor U [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
trouble-free <adj.> U بدون زحمت
problem-free <adj.> U بدون زحمت
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف منظر
problem-free <adj.> U بدون دردسر
trouble-free <adj.> U بدون دردسر
free-handed, <adj.> U دست و دلباز
postage-free <adj.> U حمل رایگان
free shipping <adj.> U حمل رایگان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com