English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
removal of chips U برداشت براده
removal of chips U براده برداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
removal U برطرف سازی نقل مکان
removal U انتقال تغییر محل
removal U جدا شدگی
removal U ربایش
removal U جابجا کردن
removal U رفع
removal U برداشت
removal U عزل
removal U ازاله
removal U پاک کردن
removal U از بین بردن برداشتن پیاده کردن
removal U جدا کردن
removal U تفکیک
metal removal U برداشت براده
dust removal U گرد گیری
dust removal U تخلیه گرد و خاک
cost of removal U هزینه جابجایی
removal from office U عزل
removal of slag U برداشت سرباره
removal of cinder U برداشت تفاله
removal of cinder U تفاله گیری
removal of phosphorus U برداشت فسفر
removal of phosphorus U فسفر گیری
removal of slag U شلاکه گیری
dishonest removal of property U ربودن مال
dishonest removal of property U سرقت
removal of free lime U برکشاندن اهک ازاد
hidden line removal U حذف خط پنهان
when the chips are down <idiom> U درزمان مهم وخطرناک
chips U پریدگی فلز زدگی فلز لب پریدگی
chips U خرده چوب
chips U سیب زمینی سرخ کرده
chips U رنده کردن
chips U ورقه شدن
chips U مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
chips U تراشه
chips U ژتن ریزه
chips U لپ پریده کردن یا شدن
chips U قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند
chips U چیپس
(when the) chips are down <idiom> U بامشکل بزرگی مواجه شدن
chips U ژتون
chips U کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود
chips U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chips U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U کامپیوتر کامل ساده شامل CPU حافظه و پورتهای ورودی / خروجی روی یک قطعه
chips U وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
chips U پاس بلند قوسی
chips U تعداد قط عات روی یک PCB یا یک وسیله
chips U خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chips U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
silt removal from water channel U لایروبی
bargaining chips U عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
bargaining chips U انگیزانه
let the chips fall where they may <idiom> U نگران نتیجه یک کشف نبودن
potato chips U چیپز
potato chips U باریکه سیب زمینی سرخ کرده
bituminized chips U تراشههای اسفالت
silicon chips U تراشه سیلیکان
discharge of chips U تخلیه براده ها
bargaining chips U مزیت
silicon chips U تراشه سیلیکن
fish and chips U خوراک ماهی وسیب زمینی سرخ کرده
silicon chips U تراشه سیلیسی
asphalt coated chips U روکش اسفالت روی سنگریزه ها
The prospects are bleak . The chips are down . U هواپس است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com