English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
remote associations test U ازمون تداعیهای دور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
associations U تجمع
associations U همباش
associations U امیزش
associations U تداعی معانی تجمع
associations U معاشرت اتحاد
associations U پیوستگی
associations U انجمن
associations U اجتماع
associations U تداعی
associations U پیوند ارتباط
associations U هم خوانی
associations U شرکت
associations U وابستگی وابسته سازی
loosening of associations U واپاشی تداعیها
saving and loan associations U شرکتهای پس انداز و وام
remote U جزئی کم
remote U دور
remote U دور دست
remote U پرت
remote U بعید
remote U متحرک
remote U کنترل از راه دور
remote U دوردست
remote U با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remote U ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remote U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote U وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remote U کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی
remote U اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
remote U کامپیوتر راه دور میدهد. کاربر راه دور میتواند از کامپیوتر راه دور به صورت محلی استفاده کند
remote U جزئی
remote U از راه دور
remote U دور دوردست
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote U یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
remote-controlled U دستگاهکنترلازراهدور
remote access U دستیلبی از دور
remote access U دستیابی از راه دور
remote consol U پیشانه دور دست
remote station U ایستگاه دور دست
remote memory U حافظه دور
remote processing U پردازش از راه دور
remote site U محل دور افتاده
remote station U ایستگاه دوردست
remote station U ایستگاه راه دور
remote terminal U پایانه دور دست
remote terminal U ترمینال راه دور
remote terminal U پایانه راه دور
remote future U آینده دور
remote control U کنترل از دور
remote servicing U نگهداری از راه دور
remote maintenance U نگهداری از راه دور
remote control U فرمان از راه دور
remote control U کنترل از دور
remote control U فرمان از دور
remote control U سیستم فرمان دور
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
remote control U کنترل از راه دور
remote control U ریموت کنترل
remote control U کنترل از راه دور
remote control U فرمان از راه دور
remote control U فرمان از دور
remote terminal U ترمینال دوردست
remote servicing U تعمیر و نگهداری از راه دور
remote maintenance U پشتیبانی از راه دور
remote servicing U پشتیبانی از راه دور
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
remote batch processing U پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
remote control unit U فرمان از راه دور
remote cut off valve U لامپ با شیب تنظیم پذیر
remote control sensor U کنترلازراهدور
remote control terminal U دکمهکنترلازراهدور
remote control unit U کنترل از راه دور
remote control unit U ریموت کنترل
remote computing services U خدمات محاسباتی از راه دور
remote-controlled points U نقطهکنترلازراهدور
remote-control arm U بازویکنترلخارجی
remote data concentrator U وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
remote job entry U ادخال کار از دور
remote job entry U وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
remote control unit U کنترل از دور
remote control unit U فرمان از دور
channel changer [rare for: remote control] U فرمان از راه دور
channel changer [rare for: remote control] U فرمان از دور
channel changer [rare for: remote control] U ریموت کنترل
channel changer [rare for: remote control] U کنترل از راه دور
channel changer [rare for: remote control] U کنترل از دور
t test U ازمون تی
test U محک
test course U مسافت ازمایش
test U شهادت گواهی بازرسی کردن
test U امتحان
test U ازمودن کردن
test U محک زدن
test U معیار
test U ازمایش کردن امتحان
z test U ازمون " زی "
x o test U ازمون ضربدر و دایره
u test U ازمون یو
test value U نمره ازمون
self test U ازمایش خودکار
self test U خودازمایی
test U امتحان کردن
test U امتحان
test U آزمایش
test U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test U اختیار
test U تست
test U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
to do a test U امتحان کتبی نوشتن
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test U بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test U آزمون
f test U ازمون اف
test U تست
test U معاینه کردن
test U ازمایش کردن
test U امتحان محک
test U تست کردن ازمایش
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
test announcement U اعلام نتیجه ازمایش
szondi test U ازمون زوندی
shearing test U ازمون برشی
test age U سن ازمونی
tensile test U ازمون کششی
rorschach test U ازمون رورشاخ
tapping test U ازمون ضربه زدن
slump test U ازمایش فرو نشستن
tensile test U ازمایش کششی
sampling test U ازمون نمونهای
saliva test U ازمایش بزاق دهان اسب
system test U ازمون سیستم
sedimentation test U ازمایش تهنشینی
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
sorting test U ازمون دسته بندی
stripping test U ازمایش زدودگی
spinning test U تست ویژگیهای چرخش هواپیما
spiral test U ازمون مارپیچ
spot test U ازمایش فوری
stripping test U ازمایش زدودن
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
subjective test U ازمون غیرعینی
similarities test U ازمون شباهتها
substitution test U ازمون جانشین سازی
tensile test U ازمایش کشش
self administering test U خودازما
marginal test U ازمون مرزی
shear test U ازمایش برشی
test announcement U نتیجه ازمایش
shop test U ازمایش کارگاهی
sign test U ازمون علامتها
stilling test U ازمون استیلینگ
matching test U ازمون همتایابی
omnibus test U ازمون مختلط
one sided test U ازمون یکسویه
one tailed test U ازمون یک دامنه
opposites test U ازمون کلمات متضاد
oral test U ازمون شفاهی
ordering test U ازمون رده بندی
oseretsky test U ازمون اوزرتسکی
performance test U ازمون عملکردی
occupational test U ازمون شغلی
objective test U ازمون عینی
matching test U ازمون جور کردن
mental test U ازمون روانی
psychological test U ازمون روانی
watch test U ازمون ساعت
mosaic test U ازمون موزائیکها
myokinetic test U ازمون جنبش عضلانی
non destructive test U ازمایش بدون خرابی
nonlanguage test U ازمون غیر کلامی
performance test U ازمون عملی
personality test U ازمون شخصیت
post test U پس ازمون
reasoning test U ازمون استدلال
recall test U ازمون یاداوری
recognition test U ازمون بازشناسی
standardized test U ازمون میزان شده
nonverbal test U ازمون غیرکلامی
repeated test U ازمون دوباره
rivet test U ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
rattler test U ازمایش تردی
rattler test U ازمایش تورق
power test U ازمون قدرت
preliminary test U ازمایش مقدماتی
proverbs test U ازمون ضرب المثلها
puncture test U ازمایش قدرت نارسانایی
put to test U ازمودن
put to test U امتحان کردن
random test U ازمایش نامنظم
random test U ازمایش پیشامدی
road test U ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
test bar U میله ازمایش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com