Perdic | relative dispersion | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 144 (7 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	relative dispersion U	پراکندگی نسبی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	dispersion U	پراکندگی
	dispersion U	انتشار
	dispersion U	اوارگی تجزیه نور
	dispersion U	تفرق
	dispersion U	پراکندگی تیر
	dispersion U	تفرقه گسترش یکان
	dispersion U	تجزیه نور
	dispersion U	پخش شدگی
	dispersion U	متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
	dispersion U	اولیه
	dispersion U	پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
	dispersion U	پاشیدگی
	dispersion U	پراکندگی منطقه پراکندگی
	dispersion U	تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
	range dispersion U	پراکندگی در برد
	range dispersion U	پراکندگی بردی
	rectangle of dispersion U	مستطیل پراکندگی گلوله ها
	zone of dispersion U	منطقه پراکندگی گلوله ها
	dispersion of light U	پاشیدگی نور
	molecular dispersion U	پاشندگی مولکولی
	dispersion equation U	معادله پاشندگی
	dispersion coefficient U	ضریب پراکندگی
	discriminal dispersion U	پراکندگی افتراقی
	cone of dispersion U	مخروط پراکندگی بسکها
	cone of dispersion U	مخروط پراکندگی
	modal dispersion U	شکلی از پراکندگی پالس ها
	material dispersion U	پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
	longitudinal dispersion U	پراکندگی طول
	dispersion hardening U	سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
	dispersion formula U	فرمول پاشندگی
	dispersion force U	نیروی پاشیدگی
	dispersion error U	اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
	dispersion of light U	تجزیه نور
	dispersion pattern U	شکل پراکندگی
	dispersion pattern U	مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
	dispersion rectangle U	مستطیل پراکندگی
	dispersion error U	اشتباه پراکندگی
	dispersion scale U	طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
	dispersion medium U	محیط پاشندگی
	lateral dispersion U	پراکندگی جانبی
	coefficient of dispersion U	ضریب پراکندگی
	circular dispersion U	قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
	acoustic dispersion U	پژواک
	acoustic dispersion U	سیستم پخش اکوستیک
	center of dispersion U	مرکز پراکندگی
	center of dispersion U	مرکزمستطیل پراکندگی گلوله ها
	optical rotatory dispersion U	پاشندگی چرخش نوری
	relative U	اضافی
	relative U	نسبی
	relative U	راجع
	relative U	خویشاوند
	relative U	خودی نسبی
	self relative U	نسبت بخود
	self relative U	نسبی
	relative value U	مقدار نسبی
	relative U	وابسته
	relative U	اعتباری
	relative U	نوشتن برنامه با استفاده ازدستورات آدرس مربوطه
	relative U	منسوب
	relative U	اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
	relative U	وسیله ورودی
	relative U	محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
	relative U	دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
	relative U	اختلاف بین یک عدد و مقدارواقعی آن
	relative U	که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
	relative U	پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
	relative U	آنچه با دیگری مقایسه شود
	relative minimum U	حداقل نسبی
	relative minimum U	می نیمم نسبی
	relative motion U	حرکت نسبی
	relative movement U	حرکت نسبی
	relative nullity U	بطلان نسبی
	relative permeability U	ضریب نفوذپذیری
	relative permeability U	نفوذپذیری نسبی
	relative maximum U	حداکثر نسبی
	relative maximum U	ماکزیمم نسبی
	relative importance U	اهمیت نسبی
	relative in law U	خویشاوند سببی
	relative income U	درامد نسبی
	relative jurisdiction U	صلاحیت نسبی
	relative location U	ترتیب نسبی
	relative location U	قرار دادن
	relative majority U	اکثریت نسبی
	relative permitivity U	گذردهی نسبی
	relative permittivity U	ضریب دی الکتریک
	relative plot U	موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
	relative viscosity U	گرانروی نسبی
	relative wind U	باد نسبی
	self relative address U	نشانی نسبی
	relative humidity U	رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
	relative clause U	شبهجمله
	relative clause U	ربطی
	relative conjunction U	حرفربط
	relative complement U	تفاضل [مجموعه] [ریاضی]
	relative velocity U	سرعت نسبی
	relative value of pieces U	ارزش نسبی سوارها
	relative precision U	دقت نسبی
	relative prices U	قیمتهای نسبی
	relative solubility U	انحلالپذیری نسبی
	relative solvation U	حلالپوشی نسبی
	relative supersaturation U	ابر سیری نسبی
	relative term U	لفظ نسبی
	relative impediment U	محظور شرعی برای عروسی
	relative pronoun U	ضمیر موصول
	relative adjective U	صفت موصولی
	relative aperture U	نسبت فاصله کانونی
	relative aperture U	ضریب کانونی عدسی
	relative bearing U	سمت نسبی ناو
	relative bearing U	گرای نسبی
	relative bearing U	جهت نسبی
	relative code U	کد نسبی
	relative coding U	برنامه نویس نسبی
	relative coding U	برنامه نویسی نسبی
	relative addressing U	نشان دهی نسبی
	relative addressing U	ادرس دهی رابطهای
	relative addressing U	نشانی دهی نسبی
	maternal relative U	خویشاوند مادری
	of relative importance U	دارای اهمیت نسبی
	relative pronouns U	ضمیر موصول
	of relative importance U	نسبتامهم
	paternal relative U	خویشاوند پدری
	paternal relative U	اقارب پدری
	relative address U	نشانی نسبی
	relative address	آدرس نسبی
	relative compaction U	تراکم نسبی
	relative frequency U	بسامد نسبی
	relative humidity U	رطوبت نسبی
	relative humidity U	نم نسبی
	relative error U	خطای نسبی
	relative density U	گرانی ویژه
	relative density U	دانسیته نسبی
	relative deformation U	تغییر شکل نسبی
	relative density U	چگالی نسبی
	relative income hypothesis U	فرضیه درامد نسبی
	relative income hypothesis U	براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
	relative income hypothesis U	بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
	relative harmonic content U	مانده نسبی
	relative coordinate system U	دستگاه مختصات نسبی
	relative dielectric constant U	ثابت دی الکتریک نسبی
	relative cell reference U	ارجاع سل رابطهای
	relative refractory period U	دوره بی پاسخی نسبی
	a matter of relative importance U	موضوعی با اهمیت نسبی
	coefficient of relative efficiency organ U	ضریب نسبی کارایی سازمان