English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lay reference number U شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
Other Matches
with reference to U با اشاره به
reference U بازگشت مرجع
reference U اشاره
who are your reference? U چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
reference U استفتاء کردن
reference U ارجاع امر به داوری
reference U توصیه
reference U سوابق
reference U مراجعه و رجوع کردن
reference U راده
reference U لیست موضوعات مرتب شده
with reference to U عطف به
reference U دستیابی به محلی در حافظه
reference U توجه کردن یا کار کردن با چیزی
reference U مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference U آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
reference U لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
reference U دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U اندیسی که ارجاعی به متن است
reference U ماخذ
reference U معرفی
reference U سفارش
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
in reference to U با اشاره به
self reference U خود ارجاع
reference U مدارک
reference U توصیه
reference U منبع
reference U کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
reference U عطف
reference U کتاب بس خوان بازگشت
reference U مراجعه رجوع
reference U مرجع
reference U معرف
reference U ارجاع
frames of reference U چهارچوب داوری
sortie reference U تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
map reference U فهرست شناسایی نقشه
reference time U زمان مرجع
letter of reference U توصیه نامه
letter of reference U معرفی نامه
with reference to letter no U با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
forward reference U ارجاع به جلو
ideas if reference U افکار عطفی
external reference U مرجع خارجی
explicit reference U خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
delusion of reference U هذیان بخود بستن
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
circular reference U ارجاع چرخشی
call by reference U فراخوانی با ارجاع
reference [testimonial] U مدرک
backward reference U ارجاع به عقب
external reference U ارجاع خارجی
implicit reference U مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
point of reference U آنچهبهشماکمککندموقعیتیرابهتردرککنید
reference book U کتابمرجع
global reference U ارجاع سراسری
geographic reference U سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
reference [testimonial] U گواهی
cell reference U ارجاع سل
reference axes U محورهای مرجع
reference group U گروه مرجع
print reference U شماره سری عکس هوایی
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
reference language U زبان مرجع
reference librery U کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
reference line U خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
print reference U شماره عکس هوایی
cross reference U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
reference frame U دستگاه مقایسهای
punctuation for reference U زیر واژه
reference electrode U الکترود مرجع
reference cell U پیل مبنا
reference cell U پیل مرجع
reference address U نشانی مرجع
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
reference datum U سطح افق بار یاوزن هواپیما
reference edge U لبه مرجع
reference electrode U الکترود مبنا
reference phase U فاز مبنا
reference piece U توپ مبنا
cross reference U شبکه چهارخانه
cross reference U ارجاع متقابل
cross-reference U مراجعه متقابل
cross-reference U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference U سیستم مختصات
cross-reference U شبکه چهارخانه
cross-reference U ارجاع متقابل
sortie reference U شماره پرواز
frame of reference U چهارچوب داوری
cross reference U سیستم مختصات
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
reference pilot U نمونه مرجع
reference point U نقطه مبنا
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
reference sheet U برگ راهنما
reference sheet U برگ تعیین محل یکان برگ معرف
reference signal U سیگنال مرجع
cross reference U مراجعه متقابل
relative cell reference U ارجاع سل رابطهای
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
cross reference generator U بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
reference count technique U تکنیک شمارش ارجاعات
cross reference generator U متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
cross reference table U جدول ارجاع متقابل
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
absolute cell reference U رجوع مطلق سل
open system interconnection reference U مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
much number U عدد ماخ
She looks after number one . she does herself well . نمیگذارد برای خودش بد بگذرد.
number one <idiom> U برای دل خودش
he is not of our number U از ما نیست
to take after number one U در فکر خویش بودن
number U عدد
number e U عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
number U عدد
number U شماره
number U رقم [ریاضی]
to do a number on somebody <idiom> U سر کسی کلاه گذاشتن [اصطلاح روزمره]
number U قرار دادن طرح در متن
E number U شمارهاروپایی
even number U عدد زوج [ریاضی]
to take after number one به فکر خود بودن.
to the number of 0 U بقدر هفتاد
the t. number U شماره کل
number one U خودشخص
number one U خودم
number one U درجه یک
number one U خیلی خوب
number one U دست اول
number e U عدد نپر [ریاضی]
number three U شماره3
number two U شماره2
without number U بیشمار
whole number U عدد صحیح
number U شماره
number U شماره بازیگر
by the number U اجرای فرمان با شماره
number U نمره شمردن
number U تعداد
by the number U با شماره بشمارید
number U بالغ شدن بر
number U نمره دادن به
number U رقم
number U پردازنده خاص برای محاسبات سریع
number U بیان کیفیت
whole number U عدد صحیح [ریاضی]
number [of something] U تعداد [عده] [چیزهایی]
whole number U integer=
number U عدد نوشته شده
number U انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب
number U انجام محاسبات سریع
number U مجموعه مقادیر مجاز
There is no such number. U همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
number U عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا
statement number U شماره دستور
real number U عدد حقیقی
real number U عددی که با بخش کسری همراه است .
record number U شماره رکورد
statement number U شماره حکم
station number U شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
stock number U شماره فنی انبار شماره انبار
the dual number U تثنیه
subscriber's number U شماره مشترک
superior number U عدد بزرگتر
symmetry number U عدد تقارن
the plural number U صیغه جمع
the plural number U جمع
stock number U شماره فنی جنس
reel number U شماره حلقه
sortie number U تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
requisition number U شماره درخواست
release number U شماره نشر
Euler's number U عدد نپر [ریاضی]
Euler's number U عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
number of revolutions U دور بر دقیقه
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
reynolds number U مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
saponification number U عدد صابونی شدن
sortie number U شماره پرواز یا کاروان دریایی
signed number U عدد دارای علامت
signed number U عدد علامت دار
service number U کدپرسنلی
service number U شماره خدمتی پرسنل
sequence number U شماره ترتیب توالی
sequence number U شماره ترتیب
reynold's number U عدد رینولدز
self checking number U عدد خودرس
number of revolutions U گردش بر دقیقه
composite number U عدد مرکب [ریاضی]
Good number ! U حقه [نمایش] خوبی بود!
prime number U عدد اول [ریاضی]
rational number U عدد گویا [ریاضی]
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com