English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reference line U خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reference U سوابق
reference U منبع
reference U توصیه
reference U معرف
reference U ارجاع امر به داوری
reference U استفتاء کردن
reference U اشاره
reference U بازگشت مرجع
reference U مدارک
reference U مراجعه و رجوع کردن
reference U مراجعه رجوع
reference U مرجع
reference U ارجاع
reference U معرفی
reference U توصیه
reference U کتاب بس خوان بازگشت
reference U عطف
reference U کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
reference U ماخذ
reference U راده
reference U توجه کردن یا کار کردن با چیزی
reference U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference U دستیابی به محلی در حافظه
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
reference U آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
with reference to U با اشاره به
with reference to U عطف به
who are your reference? U چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
self reference U خود ارجاع
reference U لیست موضوعات مرتب شده
reference U اندیسی که ارجاعی به متن است
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
reference U لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
reference U سفارش
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference U مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
in reference to U با اشاره به
cross reference U سیستم مختصات
reference point U نقطه مبنا
external reference U ارجاع خارجی
external reference U مرجع خارجی
explicit reference U خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
sortie reference U شماره پرواز
sortie reference U تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
delusion of reference U هذیان بخود بستن
circular reference U ارجاع چرخشی
cell reference U ارجاع سل
call by reference U فراخوانی با ارجاع
reference [testimonial] U گواهی
reference [testimonial] U مدرک
with reference to letter no U با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
frame of reference U چهارچوب داوری
frames of reference U چهارچوب داوری
backward reference U ارجاع به عقب
point of reference U آنچهبهشماکمککندموقعیتیرابهتردرککنید
reference time U زمان مرجع
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
cross-reference U ارجاع متقابل
letter of reference U توصیه نامه
letter of reference U معرفی نامه
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
reference sheet U برگ راهنما
forward reference U ارجاع به جلو
reference sheet U برگ تعیین محل یکان برگ معرف
reference signal U سیگنال مرجع
cross reference U مراجعه متقابل
cross reference U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross reference U شبکه چهارخانه
cross reference U ارجاع متقابل
cross-reference U مراجعه متقابل
cross-reference U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference U سیستم مختصات
cross-reference U شبکه چهارخانه
reference book U کتابمرجع
reference pilot U نمونه مرجع
map reference U فهرست شناسایی نقشه
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
reference cell U پیل مرجع
reference cell U پیل مبنا
reference axes U محورهای مرجع
reference address U نشانی مرجع
punctuation for reference U زیر واژه
print reference U شماره سری عکس هوایی
print reference U شماره عکس هوایی
ideas if reference U افکار عطفی
implicit reference U مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
reference edge U لبه مرجع
reference datum U سطح افق بار یاوزن هواپیما
reference group U گروه مرجع
reference language U زبان مرجع
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
reference phase U فاز مبنا
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
geographic reference U سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
global reference U ارجاع سراسری
reference frame U دستگاه مقایسهای
reference electrode U الکترود مرجع
reference piece U توپ مبنا
reference electrode U الکترود مبنا
reference librery U کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
absolute cell reference U رجوع مطلق سل
lay reference number U شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
cross reference generator U متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
cross reference generator U بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
relative cell reference U ارجاع سل رابطهای
reference count technique U تکنیک شمارش ارجاعات
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
cross reference table U جدول ارجاع متقابل
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
open system interconnection reference U مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
line by line analysis U تجزیه سطر به سطر
line by line milling U فرز کردن سطری
line by line milling U فرز کردن سطر به سطر
line to line voltage U ولتاژ زنجیر شده
line to line spacing U فاصله سطور
line to line fault U اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault U تماس خطوط
line to line fault U اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
line to line voltage U ولتاژ بین دو خط
to come in to line U موافقت کردن
along line U در امتداد خطوط
all along the line U در همه جا
all along the line U درامتدادهمه خط
down the line <idiom> U درآینده
line up <idiom> U به صف کردن
line up <idiom> U به درستی میزان کردن
line up <idiom> U سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
out of line <idiom> U ناصحیح
in line U همراستا
in line U شمشیر در وضع حمله
line of d. U مرز
line of d. U حد فاصل
old line U دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
in line <idiom> U با محدودیت متداول
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
along line U در خط
line out U با خط علامت گذاشتن
line out U قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
to come in to line U در صف امدن
necessary line U خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
mean line U خط میان
the line U صف
below the line U درامد یا هزینه غیر مترقبه
line by line U سطر به سطر
down line U بار کردن پایین خطی
down the line U ضربه از کنار زمین
o o line U خط تقسیم دیدبانی
o o line U خط دیدبانی سپاه
old line U محافظه کار
on line help U کمک مستقیم
on the line U هواپیمای اماده پرواز
out of line U خارج از خط جبهه
out of line U جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
on line U مستقیم
Are you still on the line? U خط را قطع نکردی؟
line U اراستن
line-up U ردیف ایستادن تیم
line U خط دار کردن
line-up U به ترتیب ایستادن
line-up U به خط شدن
line U بخط کردن
line up U ردیف ایستادن تیم
line U ترازکردن
line up U به ترتیب ایستادن
line U استرکردن
line U پوشاندن
line U خط
line U طناب خط
line U خط انداختن در
Are you still on the line? U هنوز پشت تلفن هستی؟
on line U متصل
on line U درون خطی
on line U مورداستعمال
on line U داخل رده
line U سطر
line U ردیف
line U رشته بند
line U ریسمان
line U رسن
line U طناب سیم
line U جاده
on line U در خط
line U دهنه
line U لجام
line U : خط کشیدن
line up U به خط شدن
line U خط صف
line U صفی در خط
line U لاین
line U محصول
line U شعبه
line U اتصال فیزیکی به ارسال داده
by-line U کار یاشغل اضافی وزائد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com