English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
receipt statement U اعلامیه ورود
receipt statement U رسید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
receipt U رسید پیام دریافت شد
receipt U دریافت
receipt U دریافتی
receipt U بزهکاران را تحویل گرفتن
receipt U وصول کردن
receipt U دریافت رسید دادن
receipt U اعلام وصول
receipt U رسید
receipt U اعلام وصول نمودن
receipt U قبض رسید
receipt U رسیدکردن
to a receipt U رسید گرفتن
dock receipt U رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
warehouse receipt U رسید انبار
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
clean receipt U رسید بی قید و شرط
certificate of receipt U گواهی وصول
appropriation receipt U رسید سپرده قانونی
appropriation receipt U رسیدسپرده رسید اعتبار
acknowledgement of receipt U اعلام وصول
certificate of receipt U گواهی رسید
i am in receipt of your letter U نامه شما به من رسید
forwarder's receipt U رسید متصدی حمل و نقل
hand receipt U رسید دستی
mate's receipt U رسید معاون ناخدا
mate's receipt U رسیدافسر ارشد کشتی
mate's receipt U رسیدکاپیتان کشتی
mate's receipt U رسید کاپیتان کشتی
official receipt U رسید رسمی
on receipt of the goods U بوصول کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
railway receipt U رسید راه اهن
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
to pay against receipt U در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
dock receipt U رسید لنگرگاه
i am in receipt of your letter U نامه شما واصل گردید
air mail receipt U رسید پست هوایی
constructive receipt billing U ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
blind copy receipt U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
data freight receipt U رسید اماری حمل
data fright receipt U رسید اماری حمل
registered letter with receipt attached U نامه سفارشی دو قبضه
statement U نظر
I/O statement U دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
IF statement U Gise کار دیگر را
in p of my statement U برای اثبات گفته خودم
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
d. of a statement U تکذیب گفته ایی
statement U پاسخ
dd statement U statement definition data
dd statement U دستور تعریف داده
r. between two statement U مغایرت بین دوافهار
IF statement U Then این کار را انجام بده
IF statement U عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
statement U رای
statement U شماره انتساب شده
statement U قطعنامه
statement U تقریر صورتمجلس
statement U کشف صورتحساب
statement U ابلاغ
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement U ادعاء تصریح
statement U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statement U 1-دستور برنامه که یک برنامه را هدایت میکند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
statement U صورت
statement U تذکر
statement U افهار صورت حساب
statement U شرح
statement U صورتحساب اعلامیه
statement U اعلام کردن
statement U به مجموعهای از مابارات دستوری
statement U عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
statement U خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement U بیانیه
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement U تقریر
statement U بیانیه دستور
statement U افهار
statement U حکم
statement U شرح توضیح
statement U بیانیه افهاریه
statement U گفته
statement U بیان
statement U افهاریه
statement U دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statement U عبارت
statement U صورت وضعیت
statement U صورت حساب
statement U بیان وضعیت
statement U اعلامیه
statement U گفته بیانیه
nonexecutable statement U دستورالعمل اجراناپذیر
negation of statement U انکار یا تکذیب گفتهای
nonexecutable statement U جمله غیر اجرایی
procedural statement U حکم رویهای
problem statement U حکم مسئلهای
nonexecutable statement U حکم غیرقابل اجرا
premium statement U صورت اضافه ارزش سهام
programming statement U حکم برنامه نویسی
provisional statement U صورت وضعیت موقت
data statement U حکم دادهای
statement number U شماره دستور
statement with debate U بیانیه با بحث پیوسته
representation [statement] U نظر
representation [statement] U رای
statement of service U خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
statement of defence U لایحه دفاعیه
statement of charge U اعلام اتهامات
statement of charge U مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
statement label U برچسب حکم
statement label U برچسب جمله
statement number U شماره حکم
statement on the debate U بیانیه در مورد بحث
statement of a claim U افهار نامه
statement of affairs U وصول مطالبات و دیون واموال تاجر ورشکسته
representation [statement] U پاسخ
narrative statement U عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
an absurd statement U افهار نا معقول
compound statement U جمله مرکب
conditional statement U حکم شرطی
conditional statement U دستور شرطی
continue statement U حکم ادامه
control statement U جمله کنترلی
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
assignment statement U حکم گمارشی
an absurd statement U حرف بی معنی یا مزخرف
declaration statement U حکم اعلانی
common statement U حکم اشتراک
comment statement U حکم توضیحی
action statement U دستورالعمل اقدام
arithmetic statement U حکم حسابی
arithmetic statement U دستورمحاسباتی
bank statement U صورتحساب بانکی
assignment statement U عبارت گمارشی
assignment statement U حکم انتساب دستورانتساب
bank statement U صورت حساب بانکی
call statement U حکم فرا خوانی
declaration statement U جمله تعریفی
declarative statement U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarative statement U عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر
in proof of his statement U برای اثبات گفته خود
imperative statement U حکم امری
assignment statement U جمله جایگزینی
goto statement U دستورالعملی در یک زبان سطح بالا
job statement U حکم برنامه
loss statement U صورت سود و زیان
monthly statement U صورت وضعیت ماهیانه
financial statement U صورت مالی گزارش مالی
financial statement U صورت وضعیت مالی
execute statement U حکم اجرایی
declarative statement U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
declarative statement U حکم اعلانی
declarative statement U حکم افهاری
dimension statement U حکم اعلان بعد
executable statement U حکم اجرا پذیر
executable statement U جمله اجرایی
execute statement U دستور اجرایی
data definition statement U حکم تعریف داده ها
job control statement U جمله کنترل برنامه
job control statement U جمله کنترل کار
annual financial statement U گزارش مالی سالانه
general average statement U صورت یا اعلامیه خسارت کلی
multi statement line U خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
input/output statement U دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
We go a step even further and make the statement that . . . U یک گام فراتر می گذاریم ومی گوئیم ...
data definition statement U دستورتعریف داده ها
summary of monthly statement U خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com