Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
real mode
U
حالت واقعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
real
U
بی خدشه صمیمی
real
U
واقعی
real
U
غیر پولی
real
U
ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
the seeming and the real
U
نماوحقیقت
the seeming and the real
U
فاهروباطن
real will
U
نظریه اراده واقعی
real value
U
ارزش واقعی
real
U
اصل
real
U
غیر مصنوعی طبیعی
real
<adj.>
U
مناسب
real
<adj.>
U
صحیح
real
<adj.>
U
درست
real will
U
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
real
<adj.>
U
شایسته
real
U
واقعی موجود
real
U
حقیقی
real
U
راستین
real wage
U
مزد واقعی
real account
U
حساب خرید املاک
real account
U
حساب دارایی غیرمنقول
real action
U
دعوی غیر منقول
real action
U
دعوی راجع به اموال غیر منقول
real address
آدرس واقعی
real capital
U
سرمایه واقعی
real address
آدرس حقیقی
real address
U
آدرس مطلق که مستقیماگ به محلی از حافظه دستیابی دارد
real assets
U
دارائیهای واقعی
real anxiety
U
اضطراب واقعی
real storage
U
انباره واقعی
She was a real beauty.
U
یک تکه ماه بود
real power
U
توان حقیقی
real power
U
توان موثر
real property
U
اموال غیرمنقول
real property
U
دارایی غیر منقول
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
real score
U
نمره واقعی
real sector
U
بخش واقعی
real sector
U
بخش متغیرهای حقیقی
real storage
U
حافظه حقیقی
covenant real
U
شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
real constant
U
ثابت حقیقی
real number
U
عددی که با بخش کسری همراه است .
real numbers
U
اعداد واقعی
real numbers
U
اعداد حقیقی
real number
U
عدد حقیقی
[ریاضی]
real world
U
دنیایحقیقی
real McCoy
<idiom>
U
چیز واقعی واصیل
real numbers
U
اعدد حقیقی
[ریاضی]
to look like the real thing
U
مانند چیزی واقعی بودن
real number
U
عدد حقیقی
real module
U
ضریب حقیقی
real costs
U
هزینههای واقعی
real earnings
U
درامدهای واقعی
real fluid
U
سیال واقعی
real function
U
تابع حقیقی
real gas
U
گاز حقیقی
real image
U
تصویر حقیقی
real income
U
درامد واقعی
real income
U
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
real memory
U
حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
real memory
U
حافظه حقیقی
real memory
U
حافظه واقعی
real time
U
انی
real estate
U
مال غیرمنقول
real estate
U
املاک و مستغلات
real time
U
بازده بلادرنگ بی درنگ
real time
U
بازده فوری
real time
U
زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
real estate
U
خرید زمین
real time
U
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
real time
U
بلا درنگ
real time
U
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
real time
U
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
real time
U
ساعتی در کامپیوترکه حاو ی زمان صحیح روز است
real time
U
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
real time
U
عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
real time
U
مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
real estate
U
مستغل
real estate
U
ملک
real estate
U
املاک و ساختمان
real estate
U
زمین
real time
U
سیستمی که زمان پردازش آن بسیار مهم است و میتواند منبع داده را تحت تاثیر قرار دهد
real investment
U
سرمایه گذاری واقعی
real estate
U
مستغلات
real estate
U
معاملات زمین
real time
U
زمان حقیقی
real time
U
بلادرنگ
mode
U
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode
U
وجه
mode
U
نما
mode
U
طرز
mode
U
روش
mode
U
نوشتن یک دستور که پس از انتخاب دکمهای که به سرخط می رود اجرا میشود
mode
U
حالت ای که در آن هر دستور برنامه در محلهای متمادی ذخیره می شوند
mode
U
حالت کامپیوتر برای دریافت داده
mode
U
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode
U
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
mode
U
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
mode
U
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
mode
U
روش انجام کاری : روش عمل کردن کامپیوتر
mode
U
فرمان ODE
pi mode
U
روش پی
mode
U
روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان
mode
U
ارسال داده با استفاده از داده محاورهای
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
یات مربوطه را وارد میکند
mode
U
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
mode
U
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
mode
U
مد
mode
U
سبک
mode
U
رسم
mode
U
شیوه
go around mode
U
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
a la mode
U
متداول
a la mode
U
مد روز
mode
U
اسلوب
TV mode
U
رویتلوزیون
mode
U
باب
mode
U
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
mode
U
طرز طریقه
real-valued function
U
تابع حقیقی
[ریاضی]
real time clock
U
ساعت بلادرنگ
real time input
U
ورودی بلا درنگ
real time output
U
خروجی بلا درنگ
to let something
[British E]
[Real Estate]
U
کرایه دادن چیزی
real analytic function
U
تابع تحلیلی
[حقیقی]
[ریاضی]
to make a real effort
U
تلاش جدی کردن
to let something
[British E]
[Real Estate]
U
اجاره دادن چیزی
real estate tax
U
مالیات بر مستغلات
real time clock
U
زمان سنج بلادرنگ
real time output
U
خروجی انی
real time processing
U
پردازش بلادرنگ
real estate broker
U
واسطه املاک
real estate agency
U
بنگاه معاملات املاک
real national income
U
درامد ملی به قیمت ثابت
real box wing
U
بالی با سه تیرک
real balance effect
U
اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
real balance effect
U
اثر مانده واقعی
real interest rate
U
نرخ بهره واقعی
real money supply
U
عرضه واقعی پول
real national income
U
درامد ملی واقعی
real rate of interest
U
نرخ بهره واقعی
true or real focus
U
کانون حقیقی
unsigned real number
U
عدد حقیقی بدون علامت
real absolute value function
U
تابع حقیقی قدر مطلق
[ریاضی]
real time system
U
سیستم بلادرنگ
real time system
U
سیستم بلا درنگ
real estate broker
U
دلال اموال غیرمنقول
real stagnation point
U
نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
real purchasing power
U
قدرت خرید واقعی
index of real wages
U
شاخص دستمزدهای واقعی
typeover mode
U
حالت تایپ روی مطلب
addressing mode
U
وضعیت ادرس دهی
wheel mode
U
ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
coupled mode
U
روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
coupled mode
U
روش کنترل خودکار
conversational mode
U
حالت محاورهای
exposure mode
U
دکمهتغیرفیلم
mode selector
U
انتخابگرحالت
mode selectors
U
انتخابگرحالت
tuning mode
U
حالتصدا
track mode
U
روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
track mode
U
روش تعقیب هدف
theoretical mode
U
نمای نظری
glide mode
U
روش پرواز با مسیر باد
glide mode
U
روش پرواز ازاد
forward mode
U
افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
edit mode
U
حالت ویرایش وضعیت ویرایش
edit mode
U
مد ویرایش
draft mode
U
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
safe mode
U
حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
simplex mode
U
باب سادک
slave mode
U
حالت پیرو یا برده
snake mode
U
روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
conversational mode
U
مد محاورهای
VCR mode
U
مدVCR
calculator mode
U
وجه حسابگر
calculator mode
U
مد ماشین حساب
burst mode
U
وضعیت پشت سرهم
burst mode
U
وجه پشت سرهم
burst mode
U
حالت پیوسته
browse mode
U
حالت ویرایش کامل
browse mode
U
حالت بررسی عمومی
batch mode
U
باب دستهای
answer mode
U
حالت پاسخ
answer mode
U
حالت جواب
addressing mode
U
باب نشان دهی
byte mode
U
وضعیت بایت
byte mode
U
وجه بایت حالت بایت
noisy mode
U
رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
conversational mode
U
سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
conversational mode
U
باب محاورهای
control mode
U
باب کنترل
command mode
U
وضعیت دستوری
command mode
U
حالت فرماندهی
climb mode
U
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
chararcter mode
U
حالت دخشهای
whirling mode
U
نوسان شفت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com