Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rating schedule
U
مقیاس درجه بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rating
U
درجه بندی
rating
U
سنجش توان
rating
U
میزان عوارض
rating
U
تقویم
rating
U
نرخ بندی
rating
U
نحوه عملکرد مجاز
rating
U
ریتینگ
rating
U
سرزنش
rating
U
دسته بندی
rating
U
درجه رتبه
rating
U
ترتیب تقدم
rating
U
رژیم اسمی
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
U
توان نامی توان قدرت
rating
U
دسته بندی کردن
self rating
U
تعیین میزان استعداد خود
rating
U
نرخ
vendor rating
U
طبقه بندی فروشندگان
wet rating
U
توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
wattage rating
U
حد واتی
rating curve
U
منحنی بدههای اندازه گیری شده
engine rating
U
توان موتور
credit rating
U
رتبه بندی اعتباری مشتریان
credit rating
U
میزان اعتبار
credit rating
U
درجه بندی اعتبار
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
merit rating
U
درجه بندی شایستگی
cold rating
U
خروجی ماکزیمم موتور جت بدون استفاده از سیستم پس سوز
cetane rating
U
اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
vendor rating
U
رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
advancement in rating
U
ارتقاء درجه
nominal rating
U
کار اسمی
rating plate
U
صفحه مشخصات
performance rating
U
درجه بندی عملکرد
rating scale
U
مقیاس درجه بندی
continuous rating
U
کار پیوسته اسمی
peer rating
U
درجه بندی همسالان
octan rating
U
درجه اکتان
motor rating
U
توان نامی موتور
rating plate
U
پلاک مشخصات
suppliers rating
U
درجه بندی نمودن فروشنده ها
proficiency rating
U
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
knock rating
U
میزان بهسوزی
rating plate
U
پلاک قدرت
intermittent rating
U
کار اسمی متناوب
service rating
U
تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
service rating
U
طبقه بندی پرسنلی
maximum current rating
U
جریان نامی حداکثر
short time rating
U
کار کردن با وقفه
forced distribution rating
U
درجه بندی با توزیع معین
graphic rating scale
U
مقیاس درجه بندی نگارهای
voltage rating of a condenser
U
ولتاژ اسمی خازن
maximum load rating
U
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
fi schedule
U
برنامه فاصلهای ثابت
fr schedule
U
برنامه نسبتی ثابت
vr schedule
U
برنامه نسبتی متغیر
vi schedule
U
برنامه فاصلهای متغیر
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
schedule
U
جدول
schedule
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedule
U
برنامه زمان بندی
schedule
U
زمان بندی کردن
schedule
U
برنامه زمانی
schedule
U
برنامه ریزی کردن
schedule
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
schedule
U
برنامه
schedule
U
صورت فهرست
schedule
U
زمانبندی
schedule
U
فرانما
schedule
U
برنامه اجرائی
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
U
فهرست راهنمای قانون
schedule
U
ریز برنامه
schedule
U
در برنامه منظورکردن
schedule
U
برنامه زمان بندی فهرست
schedule
U
دربرنامه گذاردن
schedule an appointment
U
قرار ملاقات گذاشتن
shift schedule
U
برنامه شیفت کاری
shift schedule
U
برنامه نوبت کاری
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
shift schedule
U
برنامه زمان کاری
supply schedule
U
جدول عرضه
tariff schedule
U
جدول تعرفه
work schedule
U
برنامه کار
subject schedule
U
برنامه موضوعی
time schedule
U
برنامه زمانی
subject schedule
U
برنامه جزء جزء
schedule of targets
U
برنامه هدفها
schedule of targets
U
برنامه اماجها
schedule of fires
U
برنامه ساعتی اتشها
approach schedule
U
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
indifference schedule
U
جدول بی تفاوتی
consumption schedule
U
جدول مصرف
employment schedule
U
برنامه استفاده از ناو
employment schedule
U
برنامه ماموریت ناو
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
demand schedule
U
جدول تقاضا
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
assault schedule
U
برنامه هجوم
interval schedule
U
برنامه فاصلهای
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
schedule of fires
U
برنامه اتشها
schedule maintenance
U
نگهداری زمانبندی شده
schedule maintenance
U
نگهداشت زمان بندی شده
schedule date
U
موعد طبق برنامه
ratio schedule
U
مقیاس نسبتی
project schedule
U
زمان بندی پروژه
optimum schedule
U
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
maintenance schedule
U
برنامه نگهداشت
fixed interval schedule
U
برنامه فاصلهای ثابت
fixed ratio schedule
U
برنامه نسبتی ثابت
market demand schedule
U
صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
variable ratio schedule
U
برنامه نسبتی متغیر
individual demand schedule
U
جدول تقاضای فردی
individual demand schedule
U
صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
variable interval schedule
U
برنامه فاصلهای متغیر
edward's personal preference schedule
U
مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com