English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
raised beach U بالاکنار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
self raised U خود پرورده
raised U برامده
raised U ورامده
raised U برجسته
self raised U ترقی کرده در اثر مساعی خود
self raised U خودساخته
raised kerb U جدول بلند
The wages wI'll be raised. U دستمزد ها بالاخواهند رفت
raised shoulder U شانه برجسته
raised figure طرح برجسته
raised band U نواربرجسته
raised work U منبت
no one raised his voice U صدای هیچکس درنیامد
raised head U سربرجسته
raised flooring U کف مرتفع
raised type U حروف برجسته برای
raised to the purple U بپایه مترانی رسیده
raised shoulder U شانه سکویی
raised kerb U لبه بلند
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to U تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
raised pointed arch U قوس جناغی
beach U باراندازساحلی
beach U دریاکنار
beach U پلاژ کرانه
beach U زدن به ساحل
beach U کرانه شنی
beach U ساحل شنی
beach U اسکله
beach U ساحل
beach U شن زار
beach U بگل نشستن کشتی
beach U کناردریا رنگ شنی
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
beach unit U یکان تهیه بارانداز
beach sand U شن زار
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
beach reserves U ذخایر ساحلی
beach patrol U نگهبان اسکله
hard beach U ساحل مستحکم
hard beach U قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
landing beach U ساحل پیاده شدن
beach balls U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach foam U کف آب [کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
over the beach operations U عملیات ساحلی
beach foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
over the beach operations U عملیات کرانهای
beach foam U کف آب دریا
beach patrol U نگهبان ساحلی
beach patrol U گشتی ساحلی
beach flag U پرچم شاخص اسکله
beach flag U پرچم مشخصه ساحلی
beach face U کمربند ساحلی
beach exit U محل خروجی اسکله
beach exit U معبر ساحلی
beach exit U گذرگاه ساحلی
beach erosion U فرسایش ساحلی
beach dump U نقطه اماد در سر پل دریایی
beach dump U انباراسکله
beach dump U انبار موقت ساحلی
beach diagram U طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
beach diagram U طرح نمودار اسکله
beach capacity U فرفیت باراندازساحلی
beach capacity U فرفیت اسکله
backshore beach U ساحل جزرو مد
backshore beach U کرانه جزر و مد
back beach U ساحل جزرو مد
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beach group U گروه خدمات ساحلی
beach party U گروه پیشرو اب خاکی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
beach party U تیم ساحل
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
beach organization U یکان ساحلی
beach obstacle U مانع ساحلی
beach minefield U میدان مین اسکلهای
beach minefield U میدان مین ساحلی
beach matting U کف پوش ساحلی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach head U سر پل
beach head U سر پل ساحلی
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach master U افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
beach master U رئیس بارانداز
beach matting U تور سیمی ساحلی
back beach U کرانه جزر و مد
beach support area U منطقه پشتیبانی ساحلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com