Perdic | rail cambering machine | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	rail cambering machine U	دستگاه ریل خم کن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	per rail U	با راه اهن
	by rail U	با راه اهن
	by rail U	باقطار
	rail U	دست انداز کمرکش در و پنجره
	rail U	الت میانی در و پنجره
	rail U	ریل
	rail U	شینه
	z rail U	ریل یا شینه "زد"
	third rail U	ریل کنتاکت
	rail U	سرزنش
	rail U	توبیخ
	rail U	سرکوفت طعنه
	rail U	ریل خط اهن
	rail U	خط اهن
	rail U	نرده
	rail U	نرده کشیدن توبیخ کردن
	rail U	وادارمیانی در و پنجره
	catch a rail U	برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
	damper rail U	ریلدمبر
	frieze-rail U	نرده پیشخوان
	cross rail U	نردهمیانی
	closure rail U	ریلفرعی
	towel rail U	میلهحوله
	cross-rail U	اسکلت چوبی
	guard-rail U	ریل نگهدار حائل ریل
	safety rail U	سپرامنیتی
	rail joint U	اتصالریل
	rail section U	بخشریل
	picture rail U	قابعکس
	rail track U	خطآهن
	rail track U	مسیرریل
	top rail U	ریلبالایی
	sliding rail U	ریلمتحرک
	rub rail U	ریلساینده
	sill rail U	ریلپایه
	metal rail U	ریلفلزی
	bottom rail U	پاسار
	bullhead rail U	ریل سردوبل
	guard-rail U	نرده
	communion-rail U	نرده محراب
	choir-rail U	[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
	chancel-rail U	دیواره مشبک [کلیسا]
	chancel-rail U	نرده مشبک [کلیسا]
	chair-rail U	[قرنیز دور تا دور دیوار شبیه پایه ستون]
	altar-rail U	[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
	hammer rail U	ریلچکش
	lock rail U	ریلقفلشده
	manning the rail U	گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
	running rail U	ریلسیار
	guard rail U	نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
	free on rail U	تحویل در راه اهن
	hand rail U	جانپناه
	hand rail U	دست انداز
	hand rail U	دست انداز نرده
	fishplate rail U	ریل پشت بندی
	fishplate rail U	ریل وصلهای
	hug the rail U	غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
	railroad rail U	ریل راه اهن
	side rail U	ریلکناری
	free on rail U	قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
	free on rail U	تحویل کالا روی قطار
	hand rail U	دستگیره نرده
	guard rail U	جان پناه
	grooved rail U	ریل شیاردار
	guard rail U	نرده دست انداز راه پله
	guide rail U	ریل راهنما
	grab a rail U	خارج شدن از موج با گرفتن میله تخته موج
	hand rail U	نرده
	ship's rail U	راه اهن منتهی به کشتی
	guide rail U	شینه راهنما
	hand rail U	جان پناه
	rail tanker U	واگن مخزن دار
	contact rail U	ریل کنتاکت
	conductor rail U	ریل هادی شمش هادی
	post and rail U	مانع در پرش اسب 4 تیر افقی و 2 تیر عمودی
	rail bond U	پل ریل
	crane rail U	مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
	transport by rail U	حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
	to rail a place U	گرداگردجائی نرده یامحجرکشیدن
	rail capacity U	فرفیت راه اهن
	rail capacity U	حداکثرفرفیت کشش ریلها از نظرتعداد قطار در روز
	conductor rail U	شینه هادی
	balance rail U	ریلتوازن
	rail switch U	دوراهی
	check-rail U	ریلتنظیم
	rail spike U	میخ یا پیچ ریل
	rail loading U	سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
	missile launch rail	ریل فراگیرنده موشک
	bottom side rail U	ریللغزندهزیرین
	rail tank car U	واگن نفت کش
	single rail logic U	منطق تک خطی
	rail shuttle service U	سرویسانتقالریل
	film guide rail U	ریلراهنمایفیلم
	double curtain rail U	میلهدوتاییپرده
	strategic concentration by rail U	سیستم پولی فلزی
	rail borne vehicle U	وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
	double rail logic U	منطق دو خطی
	pedestrian guard rail U	جانپناه برای پیاده رو
	skidding door rail U	ریل زیر در کشویی
	bonding resistance of rail U	مقدار مقاومت اتصال به ریل
	strategic concentration by rail U	نشرمسکوکات فلزی
	single curtain rail U	ریلپردهتکی
	top rail of sash U	حمایلریلی
	top and bottom rail of door frame U	پاسار
	to shift freight traffic from road to rail U	حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
	machine U	ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
	machine U	زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
	machine U	کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
	machine U	بیت اجرا میشود
	machine U	خطای ناشی از خرابی قطعه
	machine U	سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
	machine U	1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
	machine U	شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
	d.c. machine U	ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
	two way machine U	ماشین دو راهه
	machine U	کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
	machine U	تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
	machine U	کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
	machine U	بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
	machine U	دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
	machine U	ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
	machine U	کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
	machine U	عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
	machine U	غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
	machine U	براده برداشتن
	machine U	ماشین کردن با ماشین رفتن
	machine U	تراشیدن ماشین
	machine U	خطای ناشی خرابی سخت افزار
	machine U	شیارانداختن روی فلز
	machine sensible U	قابل درک توسط کامپیوتر
	machine U	دستگاه
	machine U	ماشین
	machine U	تراشکاری کردن صیقل کردن
	machine U	تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
	machine U	نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
	machine U	یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
	machine U	دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
	machine U	زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
	machine U	که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
	machine U	فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
	printer machine U	دستگاه چاپ
	multi way machine U	دستگاه چند راهه
	scouring machine U	ماشین سایش
	sanding machine U	ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
	machine run U	رانش ماشین
	reaping machine U	ماشین درو
	reeling machine U	ماشین نخ پیچی
	reeling machine U	چرخک
	sandblast machine U	ماشین ماسه پاش
	punching machine U	دستگاه پانچ
	machine word U	کلمه ماشین
	milking machine U	ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
	machine readable U	خواندنی توسط ماشین
	machine oriented U	ماشین گرا
	milling machine U	ماشین تراش
	machine operator U	متصدی ماشین
	machine operator U	اپراتور ماشین
	machine operator U	اپراتوردستگاه
	machine operator U	کارگردان ماشین
	machine operating U	عملکرد ماشین
	machine readable U	قابل خواندن توسط ماشین
	machine recognization U	بازشناختی توسط ماشین
	machine welding U	جوشکاری ماشینی
	machine translation U	ترجمه ماشینی
	machine time U	زمان ماشین کاری
	machine time U	وقت ماشین
	machine shop U	کارگاه محاسبات ماشینی
	machine run U	اجرای ماشین
	machine ringing U	زنگ ماشینی
	machine representation U	نمایش ماشیی
	machine oil U	روغن ماشین
	machine number U	عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
	planer machine U	ماشین صفحه تراش
	planing machine U	ماشین کندگی
	machine language U	زبان ماشین
	printer machine U	ماشین چاپ
	machine interupption U	وقفه ماشین
	punching machine U	ماشین سوراخکن
	machine intelligence U	هوش ماشین
	machine learning U	فراگیری ماشین
	open machine U	ماشین باز
	milling machine U	ماشین فرز
	milling machine U	دستگاه فرز
	molding machine U	دستگاه قالب گیری
	machine number U	عدد سرعت هواپیما
	mortising machine U	دستگاه کام کنی
	mowing machine U	ماشین علف چینی
	mowing machine U	علف چین
	object machine U	ماشین مقصود
	punching machine U	دستگاه منگنه
	sub-machine gun U	تیربار خودکار
	cog in the machine <idiom> U	قطرهای از دریا
	plaiting machine U	دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
	pleating machine U	دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
	plaiting machine U	دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
	pleating machine U	دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
	kidney machine U	ماشینکمکیبرایافرادبیمار
	rowing machine U	ماشینپایی
	sub-machine guns U	مسلسل دستی
	sub-machine guns U	تیربار دستی