English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radio fix U تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio fix U تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
radio telescope U رادیوی نجومی
radio telescope U رادیو تلسکوپ
radio telescope U تلسکوپ رادیویی
radio telescope U رادیوتلسکوپ
radio telescopes U رادیوی نجومی
radio telescopes U رادیو تلسکوپ
radio telescopes U تلسکوپ رادیویی
radio telescopes U رادیوتلسکوپ
radio U رادیو
radio U رادیویی
radio U با رادیومخابره کردن
radio U پیام رادیویی فرستادن
radio U بی سیم
radio U با بی سیم مخابره کردن
radio telephone U تلفن بی سیم
radio telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone U تلفن بی سیم
radio-telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones U تلفن بی سیم
radio-telephones U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
airborne radio relay U سیستم رادیو رله هوابرد
auto radio U رادیوی اتومبیل
auto radio U گیرنده اتومبیل
automobile radio equipment U رادیوی اتومبیل
directional radio U رادیوی جهت دار
radio metal locator U فلزیاب رادیویی
field radio U بی سیم صحرایی
field radio U رادیوی قابل حمل صحرایی
high frequency radio direction finding U جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
high frequency radio station U ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
high power radio station U ایستگاه رادیویی بزرگ
main radio U اطاق اصلی بی سیم ناو
radio source U چشمه اخترواره
radio source U چشمه شبه اختری
radio frequency U فرکانس رادیویی
radio frequency U فرکانس بالا
radio frequency U قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio frequency amplifier U فزون ساز بسامد رادیویی
radio frequency biasing U بایاسینگ فرکانس بالا
radio frequency choke U چوک رادیو
radio frequency interference U تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency transformer U مبدل بسامد رادیویی
radio guard U نگهبان بی سیم
radio guard U نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio horizon U افق رادیویی
radio interference U پارازیت رادیویی
radio interference U تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio link U پیوند رادیویی
radio match U رویارویی رادیویی
radio navigation U ناوبری رادیویی
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio operator U متصدی بی سیم
radio operator U بی سیم چی
radio position finding U روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
radio procedures U روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio prospecting U کشف معادن با رادیو
radio range U ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio range station U ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
radio receiver U گیرنده رادیویی
radio relay U رادیو رله
radio relay U رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio active U رادیواکتیو
radio active U دارای تشعشع اتمی
radio activity U خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio alimeter U فرازیاب رادیویی
radio altimeter U ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio approach U دستگاه تقرب رادیویی
radio approach U دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio astronomy U اختر شناسی رادیویی
radio beacon U بیکن رادیویی
radio beacon U انتن بی سیم
radio beacon U برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio bearing U زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio broadcasting U پخش رادیویی
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radio button U دکمه رادیو
radio call sign U معرف رادیویی
radio call sign U معرف ایستگاه رادیویی
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
radio carpal U زندی مچی
radio centeral U مرکز بی سیم
radio compass U قطبنمای رادیویی
radio control U فرمان رادیویی
radio control U دستگاه کنترل بی سیم
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio data link U ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
radio day U یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio detection U اکتشاف رادیویی
radio detection U در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio dicipline U انضباط رادیویی
radio dicipline U انضباط مکالمه بی سیم
radio direction finding U جهت یابی بی سیم
radio direction finding U پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
radio engineering U تکنیک رادیو
radio engineering U مهندسی رادیو
radio ferquency U بسامد رادیویی
radio frequencies U فرکانسهای رادیویی
radio set U دستگاه رادیو
Other Matches
a radio U رادیو
radio wave U امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio wave U موج رادیویی
radio waves U امواج رادیویی
wired radio U پخش با سیم
radio antenna U آنتنرادیویی
radio mast U بخشرادیو
radio section U بخشرادیو
pirate radio U خبرپراکنیغیرقانونی
radio-controlled U وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
radio tube U لامپ رادیو
radio telephony U تلفن بیسیم
radio sextant U سکستانت رادیویی
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio silence U سکوت رادیویی
radio sonobuoy U بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio star U اختر رادیو
radio telegraphy U تلگراف بیسیم
to tune in TV [radio] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
To turn off the lights. (T. V. ,radio). U چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
To turn on the light(radio, T. V). U چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
radio telephone transmitter U فرستنده تلفن بیسیم
portable CD radio cassette recorder U جایگاهCD
tuned radio frequency receiver U رادیو با بسامد میزان شده
personal radio cassette player U رادیووضبطصوتشخصی
portable CD radio cassette recorder U ضبطورادیو
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com