English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
race relations U روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
relations U اقربا
relations U روابط
relations U مناسبات
community relations U قسمت روابط عمومی
public relations U روابط عمومی
good relations U روابط حسنه
good relations U مناسبات حسنه
ideological relations U روابط ارمانی
interstate relations U روابط بین الدول
marital relations U روابط زناشویی
community relations U روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
diplomatic relations U روابط سیاسی
diplomatic relations U روابط دیپلماتیک
certain relations of the offender U blood of payment responsiblefor are offenceswho innon-internatinal money عاقله
break of relations U قطع روابط کردن
economic relations U روابط اقتصادی
financial relations U روابط مالی
labor relations U روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
maternal relations U خویشان مادری
matrimonial relations U علقه زوجیت
industrial relations U روابط صنعتی
industrial relations U روابط کارگر وکارفرما
commercial relations U مناسبات تجاری
space relations U روابط فضایی
international relations U رابطهسیاسیبینکشورها
social relations U روابط اجتماعی
sexual relations U روابط جنسی
sexual relations U مقاربت جنسی
sexual relations U جماع
ideological relations U روابط ایده ئولوژیک
relations of production U رابطه تولید
p sexual relations U امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
rupture of diplomatic relations U قطع روابط دیپلماتیک
breach of diplomatic relations U قطع روابط سیاسی
reestablishment of diplomatic relations U برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
to break off diplomatic relations U روابط دیپلماتیکی را قطع کردن [سیاست]
to discontinue relations [with somone] U رابطه قطع کردن [با کسی]
international economic relations U روابط اقتصادی بین المللی
good neigbourly relations U روابط حسن همجواری
rupture of diplomatic relations U قطع روابط سیاسی
means end relations U روابط وسیله- هدف
interruption of diplomatic relations U قطع روابط سیاسی
severance of diaplomatic relations U قطع روابط سیاسی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
civil military relations U روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
relations between load, shear and moment U رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
minnesota spacial relations test U ازمون روابط فضایی مینه سوتا
race U قوم
race U طوقه لغزنده
race U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race U مسابقه سرعت
race U قاب
race U جدار
race U طایفه
race U جوی
race U نژاد
race U ابراهه
race U سینی لغزنده
race U سرسره ریل
race U نسل تبار
race U مسابقه دادن بسرعت رفتن
race U مسابقه
race U گردش
race U دور
race U دوران مسیر
race U نهر
race course U میدان مسابقه
race U ریل لغزنده
race U طبق ه
race U دویدن
race U اسب دوانی
row a race U مسابقه کرجی رانی دادن
the hu man race U نژادانسان
the black race U نژاد سیاه
tail race U کانال هدایت اب از توربین به خارج
selling race U مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
selling race U مسابقه فروش اسب
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
race ring U رینگ و پایه مسلسل
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
the hu man race U نوع بشر
the human race U بشریت
rat race U عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
rat race <idiom> U رها کردن ،تنها گذاشتن
A hurdle race . U مسابقه دو با مانع
race meeting U برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
human race U بشریت
flat race U مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
to run a race U در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
to row a race U در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
to ride a race U در اسب دوانی شرکت کردن
arms race U مسابقه تسلیحاتی
tide race U جذر و مد سریع اب دریا
to time a race U وقت مسابقهای را نگاه داشتن
the white race U نژادابیض
the white race U نژادسفید
the human race U نوع بشر
conditional race U مسابقه مشروط با ارابه
he has run his race U دوره
he has run his race U خودراپیموده
he has run his race U است
head race U تنوره اسیاب
head race U کانال هذایت اب به توربین
horse race U مسابقه اسب دوانی
hurdle race U اسب دوانی با پرش از موانع
maiden race U مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
harness race U مسابقه ارابه رانی
race horse U اسب مسابقه
claiming race U مسابقه اسبهای هم قیمت
drag race U مسابقه اتومبیلرانی سرعت
endurance race U مسابقه استقامت
endurance race U مسابقه اتومبیلرانی استقامت
figure race U مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
foot race U مسابقه راهپیمایی
front race U پیشتازی
bearing race U جدار یاتاقان
master race U نژاد برتر
match race U مسابقه دو بین دو نفر
race glass U دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
race ring U سینی دوار
race card U برنامه اسب دوانی
race ring U طوقه سرسرهای
race walking U مسابقه راهپیمایی
race ring U رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
produce race U مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
post race U مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
relay race U دو امدادی
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
obstacle race U مسابقه دو با پرش موانع
nursey race U مسابقه اسبهای 2 ساله
mill race U جوی اسیاب
mill race U اب اسیاب
road race U دو ماراتون
currency depreciation race U تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
currency depreciation race U تجدید نظر در قیمت پول جاری
to poach a start in race U بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
Slow but sure wins the race. <proverb> U پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
to poach a start in race U نا بهنگام پیش افتادن
Adegenerate ( decadent ) race . U نژاد فاسد
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
weight for age race U مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
middle distance race U دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
To win the match(race,contest). U مسابقه رابردن
slow and steady wins the race U اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com