English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
queen closer U اجر قلمدانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
closer U نزدیک
closer U : بستن
to have [take] a closer look at something U چیزی را با دقت بررسی کردن
closer U مسدود کردن
closer U محصورکردن
closer U نزدیک به ناو
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U بستن
closer U پرچم افراشته
closer U نزدیک بهم
closer U نزدیک شدن به فورواردها
closer U تغییر وضع درایستادن
closer U در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
closer U بن بست
closer U تنگ
closer U چهاردیواری محوطه
closer U منعقدکردن
closer U جای محصور
closer U انتها
closer U پایان
closer U ایست توقف
king closer U اجر کلاغ پر
circuit closer U مداربند
The deadline is coming closer. U مهلت مقرر نزدیکتر می شود.
queen of U دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
to queen it U ملکه وار رفتارکردن
queen U شهبانو
queen U ملکه
queen U وزیر
queen U وزیر شطرنج
queen U ملکه شدن
queen U بی بی
queen U زن پادشاه
queen's pincushion U گل بداغ
queen's pincushion U گل دنبه
styled queen U ملقب یا موسوم به ملکه
queen's gambit U گامبی وزیر شطرنج
queen's bounty U دستلافی که ملکه بزن سه قلوزاییده میدهد
queen's wing U جناح وزیر شطرنج
queen's ware U فروف لعابی انگلیسی که خامهای رنگ هستند
queen's weather U افتاب
queen's weather U جای افتابی
queen's weather U هوای باز
the queen of roses U شاه گلها
queen cell U حفرهملکه
Queen's side U سمتملکه
beauty queen U ملکهزیبائی
Queen's speech U جلسهسخنرانیملکه
queen side U جناح وزیر شطرنج
queen post U عصا
queen of night U سیم نقره
queen of heaven U نام زن ژوپیطر زن زیبا
queen of hearts U کلید درهای بسته
queen of hearts U زن زیبا
queen dowager U ملکه بیوه
queen dowager U زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
queen can do no wrong U بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه
queen can do no wrong U ملکه نمیتواند خطا کند
queen of the meadows U ریش بز
queen of the tides U مهتاب
queen of the tides U ماه
Queen Mother U ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
Queen Mothers U ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
queen of heaven U خرده سیاره
queen of love U ناهید
queen of love U زهره نام الهه زیبایی
queen of night U زن شکارکن
queen of night U نام الهه ماه وشکار
queen of love U عشق
queen of love U زن زیبا
queen's fianchetto defence U دفاع فیانکتوی وزیر
queen's fianchetto defence U گشایش لارسن شطرنج
queen's gambit accepted U گامبی وزیر پذیرفته شده
queen's gambit declined U گامبی وزیر پذیرفته نشده
queen's indian defence U دفاع هندی وزیر شطرنج
queen's pawn game U بازی پیاده وزیر شطرنج
queen's pawn opening U گشایش پیاده وزیر شطرنج
queen's pawn counter gambit U گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
Queen's English [King's English] <idiom> U [انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com